per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
1
16
77927
بررسی تنگناهای ژئومورفولوژیکی و تأثیر آن بر توسعه فیزیکی شهر با استفاده از GIS و روش AHP (مطالعه موردی: شهر گیوی(
حسن ستایشی
1
شهرام روستائی
roostaei@tabriz.ac.ir
2
مجتبی عمرانی دورباش
3
نرگس زارع پیشه
4
رشد شهرها و تأثیرات حاصل از آن بر محیط پیرامون، توأم با پیامدهای خاص است که متأسفانه اکثر آنها جنبه و ماهیتی منفی دارند، اما با شناخت و آگاهی از نواحی و بررسی پارامترهای مسلط به ناحیه و منطقه و بهکارگیری و استفاده بهینه از علوم و فن آوریهای جدید میتوان به سمت توسعه پایدار حرکت کرد و کاملاً مشخص است جغرافیا و شاخههای بسیار مهم آن به ویژه ژئومورفولوژی به عنوان علم تخصصی و کابردی میتواند در این فرایند نقش بسیار مهمی را ایفا کند. در پژوهش حاضر به بررسی مخاطرات و تنگناهای ژئومورفولوژیکی که در روند توسعه فیزیکی شهر مورد مطالعه، تأثیر دارند پرداخته شده است. این شهر خصوصاً گیوی سفلا به دلیل قرارگیری در بستر جغرافیایی نامناسب همواره مخاطرات ژئومورفولوژیکی آن را تهدید میکند که پرداختن به این مخاطرات مهمترین هدف این پژوهش میباشد. برای نیل به مقصود از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتایج نهایی به دست آمده حاصل از تحقیق نشان میدهد که، از میان هفت عامل در نظر گرفتهشده، عامل شیب با بیشترین وزن(4251/0) و عامل جهت شیب با کمترین وزن(0262/0)، به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را در توسعه فیزیکی شهردارند. در نهایت تمامی پارامترها بعد از همپوشانی وزنی در محیط ArcGIS در پنج کلاس، از کاملاً مناسب تا کاملاً نامناسب تهیه گردید. به طوری که شمال غرب و غرب شهر مکانهای کاملاً مناسب و شرق شهر مکانهای کاملاً نامناسب برای توسعه فیزیکی شهرمی باشد.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77927_467e6b2a0da571c470fbc0d8adf61cc8.pdf
تنگناهای ژئومورفولوژیکی
توسعه فیزیکی
ArcGIS
شهر گیوی
AHP
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
17
36
77928
بررسی توان لرزه زایی گسلها و برآورد تلفات انسانی ناشی از زلزله در مناطق شهری مطالعه موردی: (شهر اردبیل)
فریبا اسفندیاری
1
عطا غفاری گیلانده
2
خداداد لطفی
3
ایران یکی از زلزلهخیزترین کشورهای دنیا محسوب میشود و شهرهای آن در رابطه با این پدیدۀ طبیعی آسیبهای فراوان دیده است. برای کاهش آثار و پیامدهای ناگوار این پدیده نیاز به طراحی برنامههایی برای کاهش میزان آسیبپذیری شهرها در برابر زلزله است، که مهمترین هدف این برنامه ها حفظ حیات و زندگی ساکنین میباشد. محدوده مورد مطالعه (شهر اردبیل) توسط گسلهای متعدی احاطه شده و در طول تاریخ زلزلههای متعددی در آن رخ داده است. وجود گسلهای پیرامونی و سابقه لرزهخیزی آنها میتواند سندی برای وقوع زلزله در زمآنهای آتی باشد که به عنوان یک عامل تهدید کننده مطرح میباشد. جهت مقابله اصولی با این پدیده و کاستن از میزان آسیبهای آن نیاز به انجام سلسله مطالعاتی در خصوص وضعیت لرزهخیزی و توان لرزه زایی گسلهای فعال پیرامونی و تخمین میزان خسارت مالی و جانی به وجود آمده در اثر زلزلههای احتمالی میباشد تا با روشن شدن وضعیت لرزهخیزی و میزان آسیبها، به بررسی عوامل آسیب زا و شناخت نقاط ضعفی که باعث تشدید آسیبها میشود پرداخت. از این رو در مقاله فوق برای دست یافتن به این هدف ضریب لرزهخیزی گسلهای مهم پیرامون شهر اردبیل تعیین شد و با مبنا قراردادن نتایج این مطالعات با استفاده از روش ارائهشده توسطCoburn و همکاران تعداد تلفات انسانی ناشی از زلزله در شرایط مختلف زمانی و امدادرسانی تعیین گردید. بر اساس نتایج به دست آمده معلوم گردید که وضعیت وقوع زلزله در شب، بدون هیچگونه امدادرسانی، شدیدترین تلفات را موجب میگردد. در این حالت، 74945 از ساکنان یا حدود 55/17% کل جمعیت اردبیل کشته خواهند شد.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77928_1cabab7d8f6bf681b54a83a11ec9f87e.pdf
اردبیل
گسل
توان لرزه زایی
تلفات انسانی
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
37
53
77929
ارزیابی و تحلیل شرایط هیدرومورفولوژیکی رودخانهی لاویج با استفاده از شاخص کیفیت مورفولوژیکی
رضا اسماعیلی
1
ساره ولی خانی
2
استفاده انسان از رودخانه و نوع دخالت آن، میتواند موجب تغییراتی در کانال رود و حاشیه آن گردد. در این تحقیق کیفیت مورفولوژیکی رودخانه لاویج در البرز شمالی مورد ارزیابی و تحلیل قرار میگیرد. جهت انجام این کار از روش شاخص کیفیت مورفولوژیکی رود(MQI) استفاده شده است. در این روش رودخانه به بازههای همگن تقسیمبندی میشود و سه مؤلفه اصلی کیفیت عملکرد مورفولوژیکی، سازههای مصنوعی و تعدیل کانال مورد بررسی قرار میگیرد. این سه مؤلفه شامل مجموعهای از 28 شاخص هستند که در آنها پیوستگی طولی و عرضی، الگوی کانال، مقطع عرضی، ساختار بستر و پوشش گیاهی حاشیه رودخانه مورد ارزیابی قرار میگیرد. در رودخانه لاویج شش بازه مشخص گردید و سپس شاخصهای فوق برای هر یک از بازهها مورد ارزیابی قرار گرفت. بازههای 1، 3، 4 و 5 به علت دخالت کم عوامل انسانی امتیاز بیش از 85/0 کسب نموده و در گروه بسیارخوب طبقهبندی شدهاند. بازه 2 به علت دخالتهای انسانی محدود امتیاز 76/0 کسب نموده و در طبقه خوب قرار گرفت. بازه 6 به علت دخالتهای زیاد انسان مانند معدن شن و ماسه، تغییر شیب، عرض و الگوی کانال و ایجاد سازههای مهندسی مانند آبشارهای کوتاه، کف بند بتونی و ایجاد خاک ریزهای مصنوعی بیشترین تغییرات را تحمل نموده و امتیاز 22/0 را کسب نموده که در طبقه بد قرارگرفته است. اگرچه این روش در ایتالیا مورد استفاده قرارگرفته است. با وجود این در رودخانه مورد مطالعه به طور مناسبی کیفیت مورفولوژیکی رود را ارزیابی نموده است.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77929_5389941b7fca028ca2ca73149ac83f73.pdf
طبقهبندی رود
شاخص کیفیت مورفولوژیکی(MQI)
رودخانه لاویج
استان مازندران
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
54
70
77930
مدلسازی آبدهی روزانه چشمه کارستی طی دوره فروکش جریان با استفاده از روشهای تحلیلی (مطالعه موردی: چشمهعلی دامغان)
سیدموسی حسینی
1
اکرم عیوضی
2
در این پژوهش، مدل تجربی Mangin و مدل Coutagne به منظور مدلسازی دبی روزانه چشمهعلی دامغان در طول دوره فروکش مورد استفاده قرار گرفت. برای این منظور دادههای روزانه دبی چشمه مورد مطالعه طی نه سال متوالی (از سال 1380 تا 1388) اخذ و بکار گرفته شد. روش اول، بر اساس تئوری جداسازی جریان سریع که در قسمت غیراشباع آبخوان به صورت موقت ناشی از تغذیه سطحی ذخیرهشده از جریان پایه که در تشکیلات کارستی آبخوان مطابق با تئوری Mailletوجود دارد، استوار است. درحالیکه روش دوم، منحنی فروکش را پاسخ سیستم تک مخزنی آبخوان به محرک ورودی (بارندگی) درنظر میگیرد. نتایج روش Mangin در مورد چشمهعلی دامغان نشان داد که درصد مشارکت حجم جریان سریع در مقایسه با جریان پایه آبخوان کارستی از حجم کل جریان، بسیار اندک (%5/0) میباشد که نشاندهنده درجه بالای توسعهیافتگی بخش غیراشباع این آبخوان کارستی نسبت به بخش پائینی و غالب بودن سیستم افشان بخش اشباع آبخوان است. حجم جریان ذخیرهشده در آبخوان کارستی که توسط روش Mangin (با متوسط خطای 5%) به دست آمده است، از خطای کمتری نسبت روش Coutagne (با متوسط خطای 23%) برخوردار است. درحالیکه مقادیر پیشبینیشده دبی جریان در طول منحنی فروکش توسط روش Coutagne(80/0=RMSE و 08/0= R2)، درجه دقت بالاتری نسبت به روش Mangin (44/0=RMSE و 45/0= R2) دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که به منظور پیشبینی جریان روزانه چشمه کارستی طی دوره فروکش، روش Coutagne نسبت به روش Mangin از این نظر که لازم به تفکیک جریانهای سریع و پایه چشمه طی دوره فروکش نمیباشد و همچنین به دلیل سادگی ساختار مدل و اینکه تنها به یک پارامتر وابسته است و در نتیجه به محاسبات کمتری نیازمند است، دارای ارجحیت میباشد.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77930_7b69d6a14c22e5592c494479885dfd37.pdf
منحنی فروکش
چشمهعلی دامغان
آبخوان کارستی
مدلسازی جریان
روش Mangine
روش Coutagne
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
71
85
77931
پهنه بندی حساسیت خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبخیز خلخال چای با استفاده از مدلهای چند معیاره
موسی عابدینی
1
محمدحسین فتحی
2
زمین لغزش یکی از انواع حرکات تودهای میباشد، که تحت تأثیر عوامل متنوع طبیعی و انسانی، هیدرولوژیکی، اقلیمی ایجادشده و به وسیله حضور مستمر عناصر متعددی از جمله بارش و رطوبت تشدید میگردد. از اقدامات اساسی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل و مدیریت حرکتهای تودهای، شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده میباشد. در تحقیق حاضر که مستخرج از نتایج نهایی طرح پژوهشی است و در آن از ترکیب مدلهای منطق فازی و تحلیل سلسلهمراتبی (Fuzzy-AHP) به عنوان یکی از روشهای قابلاستفاده و کاربردی به طور موردی در حوضه آبخیز خلخال چای در استان اردبیل مورد استفاده قرار گرفته است، اقدام به شناسایی عوامل موثر بر وقوع زمین لغزش و پهنه بندی مناطق مستعد خطر وقوع زمین لغزش نمودیم. نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان میدهد؛ عواملی نظیر شیب، لیتولوژی، ارتفاع، بارش، فاصله از رودخانه، زمینشناسی، کاربری اراضی، گسل و جهت شیب به ترتیب اولویت به عنوان مهمترین عوامل موثر در لغزش به منظور پهنه بندی شناسایی گردیده و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافتههای تحقیق نشانگر آن است که حدود (21.82) درصد از زمین لغزشها با مساحتی در حدود (46.30) کیلومترمربع در زمره مناطق با لغزهخیزی زیاد و خیلی زیاد و در مناطق شرق و شمال شرق حوضه واقعشدهاند. مناطق با خطر متوسط با مساحت (41.30) کیلومترمربع بیشتر در منطقه شرق و جنوب غرب حوضه آبریز واقعشده است. مناطق با حساسیت کم و خیلی کم نیز (124.54) کیلومترمربع در واقع (58.7) درصد از سطح حوضه را به خود اختصاص دادهاند. لذا در برنامهریزیهای محیطی و هرگونه دخالت در شرایط محیط طبیعی و ساختوساز در مناطق شمال شرق و شرق حوضه بهتر است با مطالعات دقیق و علمی صورت گیرد تا منجر به تشدید ناپایداری شیبها و مخاطرات محیطی نشود.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77931_b9121a9c91677c8a84e031c528bfa402.pdf
پهنهبندی
زمین لغزش
fuzzy AHP
GIS
حوضه آبخیز خلخالچای
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
86
104
77932
هیدرودینامیک دریا و تأثیر آن در تشکیل تودههای ماسهای ساحلی مطالعه موردی: سواحل غربی مکران
سیاوش شایان
1
محمد اکبریان
2
مجتبی یمانی
myamani@ut.ac.ir
3
محمد شریفی کیا
4
مهران مقصودی
maghsoud@ut.ac.ir
5
ساحل محل تلاقی پهنههای آبی و خشکی و دینامیک هوا بوده و از دیدگاه ژئومورفولوژی به عنوان یک منطقه بسیار مورفودینامیک قلمداد میگردد. تودههای ماسهای بر اثر تأثیر عوامل مختلف در مناطق ساحلی ایجاد میشوند و بررسی چگونگی تشکیل و تکوین آنها در برنامهریزی هاو مدیریت محیطی منطقه ساحلی دارای اهمیت فراوان است. هدف اصلی این پژوهش شناسایی عملکرد دینامیک دریا بر مکانگزینی تودههای ماسهای ساحلی در بخش غربی جلگه مکران است. توزیع فضایی لندفرمهای ساحلی، سرعت و جهت باد، طول بادگیر سواحل منطقه، شاخصهای گرانولومتری رسوب و اطلاعات موج و جریانهای دریایی دادههای این تحقیق میباشند. نقشههای توپوگرافی، نقشههای زمینشناسی، عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای، GPS، بینوکلر و نرمافزارهای رایانهای از جمله Gradistat , WRPlot View و Arc GIS، ابزار تحقیق بودهاند. پس از تهیه نقشه محدوده پراکنش تودههای ماسهای ساحلی، با استفاده از معادله مولیتور و نرمافزار WRPlot View، گلبادها و گلموجهای ماهانه و سالانه ساحلی منطقه ترسیم شد. تغییرات ماهانه دبی آب و رسوب رودخانههای اصلی منطقه نیز به کمک گردآوری نتایج سایر مطالعات و آمار ایستگاههای هیدرومتری بررسی شد. برای مطالعات رسوبسنجی، چهار نمونه رسوب از محدودههای جزر و مدّی، به موازات هر یک از تودههای ماسهای ساحلی برداشت و پس از تفکیک با الکهای استاندارد ASTM، به کمک نرمافزار Gradistat تحلیل شد. بر اساس یافتههای تحقیق نسیم دریا ماسههای برداشتشده از پیشکرانه جزر و مدّی را به فاصله کمی از ساحل و به موازات خط ساحلی بر روی پسکرانه خشکی برجای میگذارد. همچنین با توجه به انحناهای خط ساحلی و هیدرودینامیک رودخانهها، امواج با رانش رسوب در جهات مختلف، بر مکانگزینی تودههای ماسهای ساحلی به شکل فعلی تأثیر داشتهاند. در ساحل جنوبی، امواج ساحلی رانش شرقی رسوب را سبب میشوند. در دماغه کوهمبارک، رسوبات در فصل زمستان رانش جنوبی و در سایر فصلها رانش غربی دارند. در سواحل سیریک و کوهستک(ساحل تنگه هرمز) جهت رانش رسوبات شمالی است.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77932_7c8d174b3cd57a12abc43115562e9a06.pdf
ژئومورفولوژی ساحلی
ماسه ساحلی
دینامیک دریا
حرکات آب دریا
جلگه مکران
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
105
116
77933
طبقهبندی دشتسرهای مناطق بیابانی براساس پارامترهای ژئومورفومتری مطالعه موردی (عقدا، یزد)
مهدی تازه
1
سعیده کلانتری
2
حسن فتحی زاد
3
روح الله تقی زاده مهرجردی
4
دشتها، از مهمترین واحدهای ژئومورفولوژی بوده و طبقهبندی آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. تاکنون روشها و شاخصهای مختلفی جهت تفکیک تیپهای مختلف دشتی ارائهشده که اغلب برپایه ویژگیهای توصیفی استوار است. طبقات دشتی مورد استفاده در این تحقیق شامل دشتسر فرسایشی، دشتسر اپانداژ و دشتسر پوشیده میباشد. دراین تحقیق اقدام به معرفی و استفاده از شاخصهای جدید ژئومورفومتری تعیین دامنه کمی برای آنها در جهت تفکیک تیپهای مختلف دشتسر شده است. شاخصهای ژئومورفومتری مورد استفاده شامل درصد شیب، انحنای سطح، انحنایمقطع، انحنایحداقل، انحنایحداکثر، انحنایمتقاطع، انحنایطولی و انحنایگوسیمیباشند. نتایج این تحقیق نشان میدهد، در بین پارامترهای ژئومورفومتری مذکور، پارامترهای شیب، انحنایحداقل، انحنایمقطع، انحنایطول و انحنای-متقاطع دارای کارایی بیشتری از سایر پارامترهای ژئومورفومتری در طبقهبندی تیپهای مختلف دشتسر میباشد. تغییرات شیب و همچنین مقدار آن در تیپ دشتسر لخت، بیشتر از سایر تیپهای دشتی بوده و دامنه آن به طور تقریبی از 3 تا 8 در صد متغیر بوده و در بخش-هایی، شیب تا 20 درصد نیز دیده میشود. در تیپ دشتسر اپانداژ، تغییرات و مقدار شیب پایینتر بوده و حدود 1 تا 3 درصد متغیر میباشد. در دشتسر پوشیده نیز شیب اغلب نقاط، کمتر از 1 درصد میباشد. پارامتر درصد شیب، قابلیت بسیار خوبی در تفکیک تیپهای مختلف دشتسر از خود نشان میدهد. تغییرات انحنایحداقل نیز در تیپ دشتسر لخت، حداکثر بوده و به سمت تیپ دشتسر اپانداژ، و پوشیده، کاهش مییابد. تغییرات انحنایمقطع و انحنای-سطح نشان میدهد که انحنایمقطع در تفکیک تیپهای مختلف دشتسر، قابلیت بیشتری از انحنای سطح از خود نشان میدهد. تغییرات انحنای طول و انحنایمتقاطع در تیپ دشتسر لخت، حداکثر بوده و در تیپ دشتسر اپانداژ، مقدار نسبی و همچنین تغییرات آن، کاهش می-یابد. مقادیر این پارامتر در تیپ دشتسر پوشیده به حداقل میرسد. این پارامترها نیز به طور نسبی تفکیکپذیری تیپهای مختلف دشتسر را از یکدیگر نشان میدهد.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77933_9d5fa194f300c5bb2582a61d87070ec7.pdf
طبقهبندی
ژئومورفولوژی
دشتسر
پارامترهای ژئومورفومتری
عقدا
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
117
129
77934
بررسی نقش گُلسنگها در هوازدگی زیستی سنگهای مخروطی شکل روستای کندوان
فریده امینی بیرامی
1
ابرهیم اصغری کلجاهی
2
سنگهای مخروطی شکل (کلهقندی) روستای تاریخی کندوان در اثر عوامل مختلفی از جمله کلنیهای زیستی هوازده میشوند. در مطالعه حاضر با نمونهبرداری و تهیه مقاطع نازک میکروسکوپی، انجام آنالیز اشعه X و تصویربرداری با میکروسکوپ نور بازتابشی و فلورسنس، تغییرات فیزیکی و شیمیایی ناشی از فعالیتهای زیستی گُلسنگ بر روی سنگهای روستای کندوان بررسی شده است. بر اساس مقاطع میکروسکوپی و آنالیز اشعه X توده سنگ روستای کندوان دارای ترکیب اسیدی بوده و عمدتاً از کانیهای کوارتز، پلاژیوکلاز و هورنبلند تشکیلشده است. تقریباً تمام کانیها سالم بوده و هوازدگی و دگرسانی به کانیهای رسی کمتر دیده میشود. تصاویر میکروسکوپی نشان میدهند که گُلسنگها در تلاش برای جذب مواد معدنی ریسههای خود را در سنگهای کندوان نفوذ داده و باعث تخریب بافت سنگ تا عمق حدود 5 میلیمتری میشوند. ضمناً اسید اگزالیک ترشحشده از گُلسنگ نیز باعث هوازدگی شیمیایی قشر سطحی سنگ میشود. اقلیم سرد و نیمهخشک و ارتفاع بالای روستای کندوان مانع از فعالیت زیستی زیاد و هوازدگی شدید ناشی از گُلسنگ شده و ترکیب اسیدی سنگ نیز باعث مقاومت آن در برابر اسیدهای آلی گردیده است. با این حال این نوع از هوازدگی و فرسایش و تخریبهای ناشی از آن در طولانی مدت توانسته باعث شکلگیری مورفولوژی خاص روستا شود. با این حال ادامه روند هوازدگی باعث تخریب بیشتر سنگهای مخروطی شکل میشود که در این راستا انجام اقدامات کنترلی و حفاظتی ضروری به نظر میرسد.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77934_9cf69addd6ffa1b1d9ffb0bf40100181.pdf
روستای کندوان
گُلسنگ
میکرو سکوب نور بازتابشی و فلورسنس
هوازدگی زیستی
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
130
144
77935
تحلیل زمینساخت فعال حوضهی بجنورد با کمک شاخصهای مورفوتکتونیکی
مریم عزتی
1
مریم آق آتابای
2
شاخصهای مورفوتکتونیکی برای شناسایی خصوصیات خاص یک ناحیه و برای مثال برای تعیین سطح فعالیتهای تکتونیکی مفید هستند. از این اطلاعات برای بدستآوردن جزئیات زمینساخت فعال در یک منطقهی خاص استفاده میشود. منطقهی مورد مطالعه در البرز شرقی- بینالود قرار دارد. در این مطالعه شاخصهای مختلف شامل عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، شکل حوضه (Bs)، منحنی هیپسومتری (Hc)و انتگرال هیپسومتری (Hi)، سینوسیتی (S) و طول- شیب رودخانه (SL) محاسبه گردید. نتایج این تجزیه و تحلیلها با هم جمع گردید و با شاخصی تحت عنوان زمینساخت فعال نسبی (Iat) بیان گردید. در این مطالعه برای محاسبهی شاخصهای مورفومتریک از نقشهی توپوگرافی و DEM منطقه در محیط نرمافزار GIS استفاده گردید. مقدار شاخص AF در حوضهی اصلی 40 میباشد که نشاندهندهی کجشدگی حوضهی اصلی به سمت غرب میباشد. مقدار شاخص شکل حوضه (Bs) نشان میدهد که قسمت شرقی منطقهی مورد مطالعه فعالترین بخش آن میباشد. محاسبهی شاخص منحنی هیپسومتری (Hc)و انتگرال هیپسومتری (Hi) نشاندهندهی مرحلهی جوانی در قسمت شرقی منطقهی مورد مطالعه میباشد. شاخص سینوسیتی (S) در حوضهی اصلی 1.35 میباشد، که نشاندهندهی بالا آمدگی تکتونیکی منطقهی مورد مطالعه میباشد. منطقهی مورد مطالعه (حوضهی بجنورد) به چهار ناحیهی تکتونیکی با فعالیت خیلی بالا، بالا، متوسط و پایین تقسیم-بندی شد و برای هر کدام از زیر حوضههای منطقه مقادیر شاخص زمینساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه شد و همچنین شدت فعالیت تکتونیکی مشخص گردید. محاسبه شاخص زمین-ساخت فعال نسبی (Iat) نشان میدهد که بیشترین مقدار این شاخص مربوط به قسمت شرقی حوضهی بجنورد میباشد. نقشهی پهنهبندی نشانمیدهد که بیشترین فعالیت تکتونیکی و پرخطرترین بخش منطقهی مورد مطالعه قسمت شرقی حوضهی بجنورد میباشد.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77935_58f2ce2971386b4c7d3b900bac00203a.pdf
زمینساخت فعال
شاخصهای مورفوتکتونیکی
حوضهی بجنورد
البرز شرقی
per
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
2018-11-18
2
4
145
156
77936
مطالعه خصوصیات مورفومتری ریپلمارکها در سه لندفرم مختلف(مطالعه موردی: کویرسیرجان)
نرجس سالاری
1
علیرضا تقیان
2
عباسعلی ولی
3
مطالعه در مورد کیفیت و خصوصیات اشکال فرسایش بادی و همچنین ارتباط این اشکال با سایر لندفرمها و پدیدههای موجود در محیط به عنوان یک معیار مهم و باارزش در ارزیابی شرایط منابع طبیعی به خصوص در مناطقی که دارای حساسیت بالایی نسبت به فرسایش میباشند ضروری مینماید. در بررسی ویژگیهای اشکال فرسایش بادی استفاده از بعضی از پارامترهای مرفومتریک میتوانند اطلاعات بسیار مهمی را از رفتار این اشکال در محیطهای مختلف ارائه دهند. این پژوهش سعی در بررسی اختلافات موجود بین خصوصیات مورفومتری ریپل مارکها به صورت طرح تصادفی در حوضه کویر سیرجان در سه موقعیت مکانی متفاوت، یعنی در پناه تپههای طبیعی، در پناه پوشش گیاهی و در سطوح هموار به صورت کمی اندازهگیری و مورد مقایسه قرار گرفت. فاکتورهای مورفومتری مورد مقایسه ریپل مارکها شامل طول موج ریپل مارکها و ارتفاع موج ریپلمارکها در موقعیتهای مختلف یک مکان میباشد. نتایج آنالیز واریانس اختلاف معنیداری بین پارامترهای طول موج و ارتفاع موج ریپل مارکها در موقعیتهای مختلف را نشان میدهد. در سطح احتمال خطای کمتر از 1 درصد (01/0›α) نتایج آزمون مقایسه میانگینها برای هر یک از عوامل ذکرشده ریپل مارکها را در سه گروه متمایز تفکیک میکند. گروه اول شامل ریپلهای در پناه پوشش گیاهی، گروه دوم شامل ریپلهای باد پناه تپههای طبیعی و گروه سوم شامل ریپلهای سطوح هموار میباشد. بنابراین میتوان با آنالیز پارامترها نتیجه گرفت الگوی ریپلمارکهای ماسهای به شدت تحت تأثیر شرایط محیطی تشکیلدهنده آنها قرار دارند.
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77936_3e72bb62d7b7c8fac121f52446d51cfa.pdf
فرسایش بادی
ریپلمارک
مورفومتری
کویر سیرجان