انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
تأثیر خزهها بر ایجاد و توسعهی لاپیههای حفرهای در سنگهای کربناته
1
12
FA
ایرج
جباری
دانشگاه رازی کرمانشاه
iraj.jabbari@razi.ac.ir
سعید
شیرزادی
دانشگاه رازی کرمانشاه
ازجمله اشکال کارست سطحی، حفرههای کوچک انحلالی روی سنگها هستند که در اصطلاح لاپیههای حفرهای نامیده میشوند. در ایجاد لاپیههای حفرهای، عواملی چون، اثر قطرههای باران، انحلال سنگ در محل تقاطع درزها و تبلور نمک مؤثر هستند. در این پژوهش اثر خزههای سطح سنگ در ایجاد این اشکال بررسی شده است. بر این اساس حداکثر ابعاد هر کدام از خزهها، بههمراه حداکثر ابعاد حفرهی سنگی موجود در زیر 414 مورد از خزهها با استفاده از دستگاه کولیس اندازهگیری شد. سپس رابطهی تعداد خزههای سطح سنگ با تعداد حفرههای زیر آنها در شرایط رویشی خزهها روی دو نوع سنگ کربناته با آزمون کایدو بررسی شد. برای نشان دادن تأثیر شکل خزهها در شکل حفرههای زیر خزهها نیز، ابعاد حفرهها به ابعاد خزهها محاسبه و اختلاف آنها در شرایط مختلف سطح سنگ شامل، جنس، شیب و جهت سنگ با استفاده از آزمون تی جفتی در سطح معنادار 5/0 بررسی شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد خزهها و ابعاد حفرههای سنگی زیر آنها، همبستگی معناداری وجود دارد. در زیر 70 درصد خزههایی که روی سنگ آهک رشد کرده بودند، حفرهی سنگی قابل اندازهگیری مشاهده شد. در حالیکه در نمونههای مربوط به سنگ دولومیت، تنها در زیر 20 درصد خزهها حفرهی سنگی قابل اندارهگیری مشاهده شد؛ ولی آزمون تی جفتی دربارهی آنها به نتایج مثبتی منجر نشد و از این رو تلاش شد این آزمون دربارهی مرحلهی تحول بهاجرا گذاشته شود. درنتیجه آزمون نشان داد در شرایطی که لاپیهها رشد میکنند، شکل آنها و بهویژه، عمق آنها با خزههای رویی تطابق پیدا میکنند.
کلیدواژهها: لاپیه,کارن,خزه,کارست,انحلال,ژئومورفولوژی
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77878.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77878_4cfb38c23d848ded92e491c666a65c25.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
بررسی عملکرد فرایندهای یخچالی با استفاده از تحلیل آماری قطر سنگهای سرگردان (مطالعهی موردی: روستای اسلامیه (فراشاه)، شهرستان تفت)
13
22
FA
محمد حسین
رامشت
دانشگاه اصفهان
mh.raamesht@gmail.com
عباسعلی
ولی
دانشگاه کاشان
محسن
پورخسروانی
دانشگاه اصفهان
محسن
دهقانپور
دانشگاه اصفهان
طیبه
محمودی
دانشگاه اصفهان
این پژوهش تلاش دارد با استفاده از روشهای کمّی و مدلهای آماری به این پرسش پاسخ دهد که آیا فرایندی غیر از فرایندهای یخچالی، این چشمانداز رابهوجود آورده است؟ با توجه به نتایج پژوهش حاضر، وجود اختلاف معنادار بین میانگین قطر ذرّههای زبانههای یخچالی، مؤید تفاوت معنادار در توان هر زبانه است، بهگونهای که نتایج آزمون دانکن زبانهها را به سه گروه مختلف تقسیمبندی میکند. گروه اول شامل زبانههای 3، 4 و 5، گروه دوم شامل زبانههای 1، 3 و 5 و گروه سوم شامل زبانههای 1 و 2 است. با توجه بهاندازهی میانگین قطر سنگها در گروه سوم، میتوان نتیجه گرفت نیروی فرایند یخچالی در زبانههای گروه سوم بیشتر از دو گروه دیگر بوده است. همچنین آزمون مقایسهی میانگینها، آثار پنج زبانهی یخچالی موجود در منطقه را در سه گروه قرار میدهد یعنی اینکه بر پنج زبانهی موجود در منطقه،سه وضعیت حاکم بوده است. از سوی دیگر، عدم وجود اختلاف معنادار بین مقاطع، حاکی از یکنواخت بودن میانگین قطر سنگهاست؛ یعنی هیچ اختلاف معناداری بین قطر سنگها در مقاطع مختلف به فواصل مختلف در طول بلوکها (زبانههای یخچالی) وجود ندارد. یعنی اینکه هیچگونه جورشدگی روی سنگها اتفاق نیفتاده است که بتواند آرایش تصادفی حاصل از فرایند یخچالی را تغییر دهد. پس با قطعیت میتوان اظهار داشت که پس از وقوع فرایند حاصل از ذوب یخ،فرایندی بزرگتر از فرایند یخچالی رخ نداده است. بنابراین فرضیهی رخ دادن سیلابهای بزرگ بعد از دورههای یخچالی در منطقهی مورد مطالعه، قطعی نیست.
کلیدواژهها: تفت,زمین شکل,سنگ سرگردان,یخچال
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77879.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77879_7a3bb69cf9b1974feb0a2a395e7b30c0.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
شبیهسازی مناطق مستعد خندقزایی با استفاده از روشSPI در حوضهی رودخانهی مِرِگ
23
38
FA
امجد
ملکی
دانشگاه رازی کرمانشاه
محمد
احمدی
دانشگاه تبریز
بهزاد
میلادی
دانشگاه رازی کرمانشاه
پژوهش پیش رو بهمنظور شبیهسازی مناطق مستعد خندقزایی در حوضهی رودخانهی مِرِگ، واقع در جنوب شهر کرمانشاه انجام شده است. این پژوهش بهمنظور شبیهسازی خندقزایی در پهنهی بزرگ 15/1466 کیلومتر مربع، بهکمک مدل رقومی ارتفاعی و دیگر لایههای نقشهای و شاخص توان آبراههای انجام شده است. لایههای کاربری اراضی، فاصله از آبراههها، فاصله از جادهها، لیتولوژی، شیب، جهت شیب، انحنای عمودی و انحنای افقی شیب منطقه تهیه شد. با تولید شاخص SPI و بهرهگیری از آن برای تشخیص نقاط مستعد خندقزایی، سطح جستوجو در درون لایهی اخیر به نقاط محدودی کاهش یافت. نتایج حاصل از همپوشانی این نقاط و لایههای اطلاعاتی موجود، به شناسایی طبقه یا کلاس مؤثر در تشکیل خندق منجر شد. با مراجعههای میدانی متعدّد، صحت و دقت نقاط تولید شده بررسی شد، سپس آزمون مربع کای اسکوور روی دادههای تولید شده اعمال و درجهی معناداری کلاس ـ نقطه به تأیید رسید. نتایج حاصل از ارزیابی آماری و میدانی به دو مدل جداگانه برای پیشبینی مناطق مستعد خندق در حوضهی مورد مطالعه منجر شد.
کلیدواژهها: شبیهسازی,خندق زایی,حوضه مرگ,DEM,GIS
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77880.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77880_7748eb1e1e4a6125221e632c9811236e.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
پهنهبندی پتانسیل خطر وقوع سیلاب در حوضهی آبریز مردقچای با استفاده از مدل ANP
39
56
FA
منصور
خیری زاده
دانشگاه تبریز
جبرئیل
ملکی
دانشگاه تربیت مدرس
حمید
عمونیا
دانشگاه تهران
سیلاب، یکی از پدیدههای پیچیده و مخرب طبیعی است که هر ساله خسارتهای فراوانی را بهدنبال دارد. منطقهی شمالغرب کشور، بهدلیل داشتن اقلیمی نیمهخشک و کوهستانی و درنتیجه تغییرپذیری بالای بارش، ازجمله مناطقی است که در معرض سیلابهای مخرب قرار دارد. منطقهی مورد مطالعه، حوضهی آبریز مردقچای (موردو چای) در استان آذربایجان شرقی است. برای انجام این پژوهش از روشهای توصیفی، میدانی و تحلیلی استفاده شد. متغیرهای مورد بررسی شامل شیب، شمارهی منحنی (CN)، ارتفاع رواناب، شکل، تراکم زهکشی، سنگشناسی و پوشش گیاهی حوضه هستند. لایههای اطلاعاتی در نرمافزارهای Arc GIS و ENVI تهیه شد. برای تعیین میزان اثر و وزندهی به متغیرهای اصلی و طبقههای فرعی هر یک از متغیرها در رابطه با خطر وقوع سیلاب، از مدل ANP در قالب نرمافزار Super Decisions استفاده شد. نتایج نشان میدهد که عامل شیب با میزان 30/0 و ارتفاع رواناب سطح حوضه با میزان 28/0 در رابطه با رخداد سیلاب، از بیشترین میزان اهمیت و عوامل پوشش گیاهی (NDVI) و سنگشناسی، بهترتیب با رقم 06/0 و 07/0 از کمترین میزان اهمیت برخوردار هستند. کمابیش در 32 درصد از سطح حوضه، خطر وقوع سیلاب بسیار زیاد و زیاد است که بیشتر در قسمتهایی از پاییندست حوضه واقع شدهاند. این امر با وجود کاهش شیب، بهدلیل برقراری ارتباطات درونی متغیرها و دخالت عواملی مانند شمارهی منحنی (CN) و ارتفاع رواناب بالا، فقر پوشش گیاهی و تراکم زهکشی نسبی بالا است که با توجه به استقرار نقاط سکونتگاهی در این محدوده، انجام اقداماتی برای کاهش خطر وقوع سیلاب در این قسمت از حوضه ضروری است.
کلیدواژهها: سیلاب,پهنهبندی,GIS,مدل ANP,حوضهی آبریز مردقچای
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77881.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77881_b8bbf9d4f49a2be810e43f90704ae977.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
بررسی پتانسیل تخریب لرزهخیزی با بهکارگیری مدلهای چند شاخصه (مطالعهی موردی: منطقهی یک شهر تهران)
57
67
FA
منیژه
قهرودی تالی
دانشگاه شهید بهشتی
سید موسی
پورموسوی
دانشگاه امام حسین(ع)
سمیه
خسروی
دانشگاه خوارزمی
شهرهای ایران دارای شواهد متعددی از لرزهخیزی، همچون گسلهها و شکستگیها، بهویژه در زمینهای آبرفتی است که با ایجاد سازههای سنگین شهری، ناپایداری بسترهای شهری را بهارمغان آورده است. این پژوهش با هدف تحلیل پراکنش تخریب ناشی از لرزهخیزی در محیط شهری انجام شده است. منطقهی یک تهران از این نظر انتخاب شده است که در ناحیهی البرز مرکزی، بر نهشتههای کواترنری واقع شده است و دارای شواهد متعدد تکتونیکی، ازجمله وجود سازند هزار دره، وقوع زمینلرزههایی با بزرگی بیش از ٧ ریشتر، چین خوردگی و گسلش در سازند هزاردره و وجود زمین لغزشهای دامنهای هستند. در این مطالعه بهمنظور بررسی پتانسیل تخریب ناشی از زمینلرزه در منطقهی یک تهران، از نقشهی توپوگرافی، پراکندگی گسلهها، کاربری تهیهشده از سوی شهرداری، تراکم جمعیت، دادههای ارتفاعی (DEM) استفاده شده است. بر اساس دادههای فوق با توجه به شرایط تکتونیکی منطقهی یک تهران، معیارهای ضریب خمیدگی، نوع آبرفت، ارتفاع زمین، تغییرات ارتفاعی، تراکم شبکهی زهکشی، تراکم نسبی گسل، تراکم نسبی جمعیت و درصد فضای باز، شاخصهای انتخابشدهای است که میتواند بیانگر تخریب ناشی از لرزهخیزی در این منطقه باشد. پراکنش شاخصهای مورد نظر با استفاده مدل تاپسیس از روشهای تصمیمگیری چند شاخصه مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان داد که حداکثر پتانسیل لرزهخیزی در بخش شمالی منطقهی یک، بهدلیل بیشترین برونزدگیهای آبرفتهای قدیمیتر روی آبرفتهای جدیدتر، حضور گسلهای اصلی و لرزهزا، حداکثر ضریب خمیدگی و حضور شبکههای آبرفتی اصلی قرار گرفته است.
کلیدواژهها: لرزهخیزی,مدل تاپسیس,روش تصمیمگیری چند شاخصه,منطقهی یک تهران
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77882.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77882_2ec3b58989780b785fbf1ab8f2ad6b42.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
پیشبینی تغییرات هیدرولوژیکی تراز آب دریاچهی ارومیه با رویکرد به طرحهای فرضی متفاوت گرمایش جهانی در دهههای آینده
69
88
FA
غلامرضا
روشن
دانشگاه گلستان
وحید
محمدنژاد
دانشگاه ارومیه
هدف از انجام این پژوهش، مدلسازی تغییرات تراز دریاچهی ارومیه در بستر گرمایش جهانی است. برای دستیافتن به این هدف و شبیهسازی مقادیر دما و بارش کشور تا سال 2100، از نتایج دو مدل گردش عمومی جوMIROC_3-2_MEDRES و MPI_ECHAM5 و سه طرح فرضی a1b ، a2 و b1 استفاده شده است. در ادامه برای مدلسازی آماری تغییرات تراز دریاچهی ارومیه با استفاده از روش رگرسیون چند متغیره، از تأثیر تغییرات چهار مؤلفهی مستقل دما، بارش، نوع اقلیم (روش دمارتن) و خشکسالی (روش SPI) با تأخیر یکساله نسبت به متغیر وابسته (تراز دریاچه) استفاده شد. آنچه از میانگین تمام طرحهای فرضی برای دورهی مطالعاتی 2010 تا 2100 بهدست آمده است، نشان میدهد که بهطور میانگین دما به میزان 73/0+ درجه سانتیگراد و بارش به مقدار 44/9- میلیمتر نسبت به دورهی مشاهداتی 1968 تا 2009 تغییر خواهند کرد. همچنین میانگین کلی تمام طرحهای فرضی تا سال 2100 از کاهش شاخص اقلیمی دمارتن به مقدار 10/0- درصد در هر دهه خبر میدهد. اما آنچه از مدلسازی آماری بهدست آمد، نشاندهندهی بیشترین کاهش تراز آب دریاچه بهمیزان 73/2- متر در هر دهه تا سال 2100 برای خروجیهای مدل MPI_ECHAM5 و طرح فرضی a1b و کمترین تغییرات کاهشی تراز دریاچه بهمیزان 28/2- متر برای مدل و طرح فرضی MPI_ECHAM5/b1 تا سال مورد نظر است. بههرحال آنچه از مجموع تمام طرحهای فرضی نتیجه شد، وجود روند کاهشی و معنادار تراز آب دریاچهی ارومیه (میانگین 50/2- متر) برای هر دهه از سال 2010 تا 2100 است که میتواند تأثیر بسیار سوء و نامناسبی بر محیط زیست دریاچه و اطراف آن داشته باشد.
کلیدواژهها: پیشبینی,مدلهای گردش عمومی جو,هیدرولوژی,بیابانزایی,دریاچهی ارومیه
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77883.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77883_5fe052384fcdf5b56ec1fc52c16d0d69.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
روشی جدید در استخراج مخروطافکنهها از مدل رقومی ارتفاع
89
100
FA
ابوالقاسم
گورابی
0000-0002-2787-8687
دانشگاه تهران
goorabi@ut.ac.ir
مصطفی
کریمی
دانشگاه تهران
شناسایی و استخراج لندفرمهای سطح زمین از دادهها رقومی در سالهای اخیر، رشد و گسترش بسیار زیادی یافتهاند. در این راستا مخروطافکنهها در مناطق خشک از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند. هدف این مطالعه ارائهی روشی بهینه (سریع، دقیق، کم هزینه، و استفاده از حداقل دادهی مورد نیاز)، برای استخراج مرز مخروطافکنهها از DEM است. بدین منظور با استفاده از DEM و روشی که در این پژوهش برای نخستینبار ارائه شده است (مدل قرینهی DEM)، با قرینهسازی دادههای رقومی ارتفاع و روشهای موجود در نرمافزارهای GIS، مخروطافکنه بهعنوان یک حوضهی آبریز معرفی و سپس مرز آن استخراج شده است. برای ارزیابی دقت این روش، مرز استخراجی روی تصاویر ماهوارهای (ASTER, QuickBird)، نقشهی توپوگرافی و شبکههایی زهکشی منطقه همپوشانی شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهند که روش «مدل قرینهی DEM» از نظر دقتِ نتایج، سادگی، سرعت انجام و بهرهگیری از حداقل دادهها بر روشهای دیگر برتری دارد.
کلیدواژهها: مخروطافکنه,DEM,مدل قرینه DEM,مخروطافکنهی مروست
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77884.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77884_1771948b80e23e36247cb19489cf626a.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
بررسی اثرات مورفوتکتونیک در نیمرخ طولی رودخانهی واز؛ البرز شمالی، استان مازندران
101
114
FA
رضا
اسماعیلی
دانشگاه مازندران
صدرالدین
متولی
دانشگاه آزاد نور
محمد مهدی
حسین زاده
دانشگاه شهید بهشتی
رودخانهها نسبت به حرکات تکتونیکی حساس هستند و رابطهی نزدیکی بین لندفرمهای رودخانهای و حرکات تکتونیکی وجود دارد. شاخصهای ژئومورفیک بهعنوان ابزاری برای مشخصکردن ساختارهای جدید و فعال بهکار میروند. منطقهی مورد مطالعه، حوضهی آبریز واز است که در شهرستان نور در استان مازندران واقع شده است. در این حوضه گسلهای متعددی مانند، گسل شمال البرز و گسل کلرد سازندهای زمینشناسی را جابهجا کردهاند. در این مطالعه شاخصهای ژئومورفیک، مانند منحنیهای هیپسومتری، شاخص تقارن حوضه، نیمرخ طولی نرمالشدهی رود و شاخص گرادیان طولی رود با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی (DEM) در نرمافزار ARC GIS تهیه و مورد تحلیل قرار گرفتند. نیمرخ طولی نرمالشدهی رود (SLK) برای زیرحوضهها ترسیم شد. بهدلیل بیبُعد بودن این شاخص، حداکثر تقعر (Zmax ) درههای مختلف مورد مقایسه قرار گرفتند. سپس با محاسبهی مقادیر SL شاخههای مختلف رود و میانیابی این مقادیر، نقشهی SL رود تهیه شد. مقادیر SL بین 75 تا 1375 متغیر بوده است. تقریبار 75 درصد مقادیر SL کمتر از 700 متر را نشان میدهد. بیشترین مقدار SL در قسمت جنوبی حوضه و در مجاورت گسل بزرگ البرز شمالی قرار گرفته است. مقادیر بالای SL تنها در برخی موارد با وجود گسلها در ارتباط است. با استفاده از آزمون کروسکال ـ والیس، این مقادیر مورد ارزیابی قرار گرفت که نشاندهندهی تفاوت معناداری بین سنگشناسی حوضه و مقادیر SL است.
کلیدواژهها: شاخصهای ژئومورفیک,نقشهی SL,نیمرخ طولی نرمالشدهی رود,مورفوتکتونیک,حوضهی آبریز واز
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77885.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77885_dde4bd38c4aadb25f27c07e964790629.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
1
3
2018
11
18
بررسی تأثیر اجزای بافت خاک و میانگین هندسی قطر ذرهها روی پاسخ طیفی سطح خاک (مطالعهی موردی: بخشی از کویر خاتم، یزد)
115
128
FA
زهره
ابراهیمی
دانشگاه کاشان
عباسعلی
ولی
دانشگاه کاشان
رضا
قضاوی
دانشگاه کاشان
حامد
حق پرست
دانشگاه پونا، هند
امروزه با پیدایش فناوری سنجش از دور، امکان بهرهبرداری از آن برای مطالعهی بسیاری از ویژگیهای خاک، همچون اندازهی هندسی ذرهها و تعیین بافت خاک با صرف وقت و هزینهی کمتری فراهم شده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر اجزای بافت خاک و میانگین هندسی ذرهها بر پاسخ طیفی سطح خاک، در دشت خاتم با استفاده از دادههای ماهوارهای سنجنده ASTER است. بدین منظور در 23 آگوست سال 2007 میلادی، مطابق با زمان اخذ تصویر، نمونهبرداری از سطح خاک در 76 پروفیل بهشکل تصادفی انجام گرفت. مقادیر مربوط به بافت نمونههای خاک بهروش هیدرومتری در آزمایشگاه و درنهایت میانگین هندسی قطر ذرهها برای هر نمونه محاسبه شد. پس از انجام تصحیحات هندسی و رادیومتریک و سایر پردازشها روی تصاویر، برای بررسی اثر بافت و میانگین هندسی ذرههای خاک بر بازتاب زمینی، از روش رگرسیون چندمتغیره بین مقادیر تخمینی هر لایهی اطلاعاتی و مقادیر آزمایشگاهی در نقاط آموزشی استفاده شد. درنهایت دقت مدلها بر اساس ضریب تبیین حاصل از برازش خط بین مقادیر مشاهداتی و تخمینی نقاط تست مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که باند مادون قرمز نزدیک سنجندهی استر، میتواند در تعیین درصد شن (با ضریب تبیین 5/0 و خطای استاندارد 9/11)، سیلت (با ضریب تبیین 4/0 و خطای استاندارد 09/10)، رس (با ضریب تبیین 57/0 و خطای استاندارد 46/3) و میانگین هندسی ذرههای خاک (با ضریب تبیین 4/0 و خطای استاندارد 09/0) منطقهی مطالعاتی مؤثر باشد. همچنین نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین مقادیر بازتاب طیفی سایر باندهای اصلی و فاصلهی اقلیدسی از خط خاک با مقادیر آزمایشگاهی سیلت، شن و میانگین هندسی ذرهها وجود ندارد.
کلیدواژهها: بافت خاک,میانگین هندسی قطر ذرهها,پاسخ طیفی,رگرسیون,مدل
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77886.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77886_645adc14cd8e20d8d7c75571375ffb0d.pdf