انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
نقش تغییرات اقلیمی فاز اقل در تحول ژئومورفولوژیکی حوضه کرج
1
19
FA
محمدحسین
رامشت
دانشگاه اصفهان
mh.raamesht@gmail.com
فرشته
بیرامعلی گیوی
دانشگاه اصفهان
اثر تغییرات اقلیمی با ظهور دورههای برودتی به عنوان یکی از پدیدههای اصلی مجموعه کواترنری مطرح است. لذا بررسی قوانین اصلی تغییرات اقلیمی در این مقطع زمانی، یعنی کواترنری اهمیت دارد که امروزه اقلیم ما را کنترل میکند. در پژوهش حاضر با ردیابی شواهد ژئومورفیک کانونهای یخساز کواترنری بازسازی شرایط حرارتی و رطوبتی فاز اقل یعنی سردترین فاز دمایی حاکم در حوضه رودخانه کرج بررسی شده است. تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی و نرم افزارهایSurfer و Global Mapper صورت گرفته است. تطبیق و مقایسه نقشههای همدما و همبارش گذشته نشان میدهد که در فاز اقل، حوضه رودخانه کرج شرایط اقلیمی سردتر و مرطوبتر از عهد فعلی را تحمل کرده است. میانگین دمای سالانه، حدود 7 درجه سانتیگراد کمتر از زمان حال بوده و بارش 5/1 برابر افزایش داشت. همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که در فاز اقل، پایینترین حد پیشروی زبانههای یخچالی حوضه کرج بر مرز دریاچهای منطبق بوده که اسناد ژئومورفیک آن در دشت کرج بهویژه منطقه ماهدشت بهدست آمده است. محل پارگی دریاچه در روستای شش ردیابی گردید. متروپل کرج نمونه بارزی از یک هردینگسیستم است که تحت تأثیر جریان-های اقلیمی فاز اقل و در امتداد خط تعادل آب و یخ شکل گرفته است.
فاز اقل,کانونهای یخساز,خط برف دائمی,خط تعادل آب و یخ,هردینگسیستم کرج
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77937.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77937_869b1839be45e670b044b98bfc4ead82.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
پهنهبندی خطر سیلابهای شهری با استفاده از دادههای هیدرولوژی پالئوسیلاب (مطالعه موردی: شهر کلات نادری، خراسان رضوی)
20
36
FA
سیدرضا
حسین زاده
دانشگاه فردوسی مشهد
srhosseinzadeh@um.ac.ir
محمد
خانه باد
دانشگاه فردوسی مشهد
عذرا
خسروی
دانشگاه فردوسی مشهد
شهر کلات در امتداد رودخانهای به همین نام در معرض سیلابهای نسبتاً شدیدی قرار دارد که از جمله این سیلابها میتوان به سیلاب بزرگ سال 1380 اشاره کرد. با توجه به کوتاه بودن دوره آماری ایستگاه هیدرومتری کلات و غیر واقعی بودن حریم تعیینشده رودخانه توسط سازمانهای مسئول، نگارندگان بر آن شدند تا با استفاده از هیدرولوژی پالئوسیلاب به برآورد دبی سیلابهای بزرگ رودخانه مورد نظر پرداخته و از این طریق مناطق تحت خطر سیلاب را مبتنی بر داده های واقعی و قابل اطمینان که بهوسیله خود طبیعت ثبت گردیده تعیین نمایند. در این پژوهش ابتدا با مطالعه تفصیلی عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای بزرگمقیاس روند توسعه بافت فیزیکی شهر کلات مشخص و همچنین سایتهای احتمالی رسوبات آب راکد علامتگذاری گردید. سپس طی بازدیدهای میدانی نسبت به شناسایی دقیق سایتها، به بررسی وجود سایر شواهد دیرینهتراز و انجام تحلیلهای چینهشناسی پرداخته شد. در مرحله بعد جهت برآورد حداکثر سطح سیلاب با توجه به ارتفاع رسوبات آبراکدی و شواهد داغاب سیلاب، پس از نقشهبرداری از مقاطع عرضی و طولی کانال رود در سایتهای نمونه، حداکثر اوج سیلاب در منطقه مدلسازی شده که دبی اوج براساس رسوبات آبراکدی 25/554 و242/540 مترمکعب و براساس داغاب سیلاب 43/624 مترمکعب برآورد شده است. این نتایج با برآوردهای انجامشده به روشهای مرسوم هیدرولوژی در رودخانه موردنظر اختلاف چشمگیری داشته که با توجه به این نتایج حریم رودخانه کلات نسبت به سیلابهای بزرگ مشخص و مناطق در معرض خطر سیلاب تعیین حدود گردید. همچنین با توجه به نتایج قابل اطمینان حاصل از روش پالئوسیلاب، میتوان در مناطقی با شرایط یکسان با بهرهگیری از روش و نتایج پالئوسیلاب نسبت به خطر سیلاب در مسیلها و دشتهای سیلابی و مناطق ساحل نشین رودخانهها اقدام نمود.
کلیدی سیلابهای شهری,پالئوسیلاب,پالئوژئومورفولوژی,شهرکلات,رسوبات آب راکد
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77938.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77938_590919983a2ae13028c1faf058334ce7.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
ردیابی مسیرها و بارزسازی مآندرهای قدیمی رودخانه کرخه
37
50
FA
مصطفی
خبازی
دانشگاه شهیدباهنر کرمان
عبداله
سیف
دانشگاه اصفهان
کورش
شیروانی
مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان
مریم
نوحه سرا
دانشگاه آزاد اسلامی- واحد نجف آباد
رودخانهها و جلگههای حاصلخیز آنها از دیرباز کانون شکلگیری و رشد تمدنهای بشری بودهاند. جلگه خوزستان جلگهای کمارتفاع با شیب ملایم است که رودخانهی کرخه در آن جریان دارد. این رودخانه در طول دوران زمینشناسی به ویژه در عهد چهارم –کواترنر- از تحرک و پویایی خاصی برخوردار بوده است، به طوری که مرتب از مسیر اولیه خود منحرف شده و به مسیر یا مسیرهای دیگری تغییر جهت داده و علاوه بر جابجایی کانونهای شهری، موجب تغییر الگوی آبراههای نیز شده است. روششناسی تحقیق حاضر، متکی بر ترکیبی از روشهای کتابخانهای، میدانی و مطالعات تاریخی و بر مبنای روش سیستمی صورت گرفته است. در این پژوهش در یک بازه زمانی33 ساله ابتدا با استفاده از تصاویر چند طیفی ماهواره لندست شامل تصاویر سنجنده های MSS، ETM، ETM+ سالهای (2000،2008، 1975)، دادههای رقومی25000 :1، نقشههای توپوگرافی و تکنیک GIS و همچنین سامانه موقعیت یاب جهانی«GPS»، اقدام به شناسایی مسیرهای اولیه و قدیمی رودخانه کرخه گردید. سپس به کمک متون کهن تاریخی نظیر ابن بطوطه، ابن بلخی، ابن حوقل و استخری، مسیرهای قدیمی رودخانه مورد بازسازی قرار گرفت. در گام بعدی با استفاده از تکنیک های سنجش از دور، مآندرهای رودخانه کرخه بارزسازی شدند. نتایج این تحقیق، منجر به شناسایی چهار مسیر عمده قدیمی به همراه تعداد زیادی مسیرهای فرعی(66 مسیر) گردید. این در حالی بود که لایه رودخانه کرخه از روی تصاویر ماهواره ای سال 1975م. استخراج و با مسیر رودخانه در سال 2008م. روی هم انداخته شد و تغییرات مسیر رودخانه طی 33 سال در قالب نقشه تغییر مسیر رودخانه کرخه ارائه گردید.
دشت سیلابی,کواترنر,مآندر,الگوهای فرمی,کرخه
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77939.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77939_f5f78ee4fb0e5f8df198468544c29f32.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
مورفولوژی و مورفومتری انواع دهانههای آتشفشانی در مخروط آتشفشانی سهند
51
64
FA
صیاد
اصغری سراسکانرود
دانشگاه ارومیه
وحید
محمدنژاد آروق
دانشگاه ارومیه
مهدی
بلواسی
دانشگاه تبریز
مطالعات مورفولوژیکی و مورفومتریکی مخروطهای آتشفشانی، ابزار بسیار مناسبی برای بدست آوردن دادههای نسبی از ویژگیهای مخروطها میباشد. این تحقیق در پی آن است که با شناسایی انواع دهانه های آتشفشانی مخروط سهند، عوامل مؤثر بر ایجاد اشکال متفاوت دهانههای آتشفشانی را مورد بررسی قرار دهد. جهت رسیدن به این هدف، از تصاویر ماهواره-ای لندست، تصاویر ماهواره اسپات (نرمافزار Google earth) و تصاویر SRTM استفاده شده است. همچنین جهت بررسی شرایط زمینشناسی، تکتونیکی و سنگشناسی نیز از نقشه-های زمینشناسی با مقیاس 1:100000 استفاده شد. سپس با ایجاد یک مدل تحلیلی ارتباط لایههای مختلف با مورفومتری دهانههای آتشفشانی تحلیل گردید و دهانه های موجود در کوهستان سهند به دهانه های دایرهای، متغیر، شکافدار و کشیده طبقه بندی گردید. نتایج نشان میدهد که گسلها و فراوانی آنها بر روی شکل دهانهها تأثیر گذاشته است. با وجود همگنی تقریبی هر چهار نوع دهانه از لحاظ سنگشناسی، میتوان نتیجه گرفت که خطوط گسلی در به هم زدن شکل دهانهها مؤثر واقع شده اند. به این صورت که جایی که تعداد گسل بیشتری داشته، شکل دهانه از حالت ایدآل دایرهای خارج شده و به اشکال مختلف درآمده است. سنگشناسی غالب در دهانهها در سهند بیشتر سنگهای آندزیت تا داسیت است و سایر سنگها با درصد متفاوتی ظاهر شدهاند. همچنین در ارتباط توپوگرافی و دهانهها، بیشترین ارتفاع میانگین 87/3060 متر مربوط به دهانههای شکافدار و کمترین ارتفاع میانگین، ۴۰/ ۲۴۱۲ متر، مربوط به دهانههای دایرهای است.
دهانه های آتشفشانی,مورفولوژی و مورفومتری,مدل تحلیلی,توده آتشفشانی سهند
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77940.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77940_f0c9bbf146757f6244b244e9b98f8302.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
بازسازی تغییرات آبوهوایی هولوسن در زاگرس جنوبی: شواهد گردهشناسی و زغال در رسوبات دریاچه پریشان
65
79
FA
محمود
داودی
دانشگاه تهران
قاسم
عزیزی
دانشگاه تهران
مهران
مقصودی
0000-0002-4973-8327
دانشگاه تهران
maghsoud@ut.ac.ir
دگرگونیهای اقلیم بر زندگی انسان، چشمانداز و استراتژیهای اقتصادی-اجتماعی تأثیر ژرفی بهجا مینهد. بدین دلیل انسان همیشه در پی دستیابی به پیشینه، شواهد و علل و آینده دگرگونیهای اقلیم بوده است. با توجه به کمبود مطالعات آبوهواشناسیدیرینه در ایران هدف اصلی این پژوهش روشن کردن قسمت ناچیزی از گذشته تغییرات آبوهوایی زاگرس جنوبی در دوره هولوسن است. بدین منظور مغزهای 5/8 متری از دریاچه پریشان برداشت شده و روی آن مطالعات گردهشناسی انجام شد. با توجه به یافتههای این پژوهش، پوشش گیاهی در یانگر دریاس از نوع استپی خشک تا نیمهبیابانی و تقریباً بدون درخت بوده است که نشان دهنده آبوهوای سرد و خشک است. پوشش گیاهی غالب در این زمان اسفناجیان و درمنه بودهاند و تیره گندمیان و پوشش گیاهی درختی به شدت کاهش یافتهاند. با شروع دوره بین یخبندان هولوسن تیره گندمیان جایگزین تیره اسفناجیان شدهو درختان بنه و بادام در منطقه شروع به رشد کردهاند. در هولوسن پیشین گیاهان آبزی به شدت کاهش یافته و در کنار آن فراوانی زغال افزایش بسیار زیادی داشته است. بر اساس این شواهد آبوهوای گرم و خشک در هولوسن پیشین حاکم بوده است. شرایط موجود در هولوسن میانی سبب گسترش جنگلهای بلوط شده است. جنگلهای بلوط در هولوسن میانی تثبیت شدهاند و تا عصر کنونی فراوانی خود را حفظ کردهاند. بیشترین مقدار گیاهان درختی در هولوسن میانی ظاهر شده و در کنار آن تیره اسفناجیان به کمترین مقدار رسیده است که تأئید کننده گرم و مرطوب بودن آبوهوای هولوسن میانی است. ویژگی کلی هولوسن پسین مشابه با هولوسن میانی است، ولی با توجه به کاهش بلوط و افزایش پسته-بادام رطوبت نیمه گرم سال در هولوسن پسین کمتر از هولوسن میانی شده است. این شواهد نشاندهندهی گرمتر بودن این دوره نسبت به هولوسن میانی است.
آب و هواشناسی دیرینه,گرده شناسی,دریاچه پریشان,هولوسن
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77941.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77941_ab7b36577cda7cf685a0784759454517.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
بررسی تطبیقی ویژگیهای کمّی گنبدهای نمکی طاقدیسی و ناودیسی شمال غرب ایران
80
96
FA
معصومه
رجبی
دانشگاه تبریز
mrajabi@tabrizu.ac.ir
علی
شیری طرزم
دانشگاه تبریز
گنبدهای نمکی از جمله لندفرمهایی هستند که علیرغم اهمیت آنها، کمتر از ناحیه ژئومورفولوگها بررسی شدند.از مجموع گنبدهای نمکی ایران، تعداد قابل ملاحظهای در شمال غرب واقع است.در مقاله حاضرسعی شده ویژگیهای کمیگنبدهای نمکی شمال-غرب ایران مورد بررسی قرار گیرد به همین منظور، با توجه به موقعیت گنبدهای نمکی نسبت بهساختارهای تکتونیکی، گنبدهای نمکی بهدو گروه گنبدهای داخل ناودیسها و داخل طاقدیسها تقسیم شده اند. جمعآوری دادههااز طریق بررسیهای میدانی، نقشه-های زمینشناسی،تصاویرماهوارهای(اسپات،2012) وعکسهای هوایی (1:55000و1:20000) صورت گرفته است. از مجموع 47 گنبد نمکی شناسایی شده در شمالغرب، 29 مورد در داخل و یا حاشیه ساختارهای ناودیسی و 18 گنبد نمکی در داخل ساختارهای طاقدیسی قرار دارند. در این تحقیق، ضمن مقایسه پارامترهای مورفومتری ( ضریب کشیدگی، ضریب افراشتگی، ارتفاع نسبی، مساحت، محیط، دایره-واری و فاصله گنبدها از گسلها) دو گروه با یکدیگر، تأثیرپذیری این پارامترها از گسل تبریز و نزدیکترین گسل نیز بررسی شده است. نتیجه بررسی پارامترهای مورفومتری گنبدها نشان میدهند که در کل گنبدهای نمکی داخل ناودیسها نسبت به گنبدهای نمکی داخل طاقدیس دارای مساحت، ارتفاع و دایرهواری کمتر است، اما دارای ضریب کشیدگی و ضریب برافراشتگی بیشتری میباشند. گنبدهای داخل ناودیسها یا روی گسلها یا در فاصله کمی از گسلها و اکثراً در جبهه کوهستانها قرار دارند، در حالی که گنبدهای داخل طاقدیسها در فاصله بیشتری نسبت به گسلها قرار دارند. بنابراین پارامترهای مورفومتری گنبدهای داخل ناودیسها نسبت به گنبدهای داخل طاقدیس، بیشتر تحت تأثیر گسلها هستند.
گنبد نمکی شمال غرب,طاقدیس,ناودیس,تکتونیک نمکی,مورفومتری
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77942.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77942_fe5dcb6e0da7b7cb529f1aaa5d28a3d8.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
برآورد فرسایش خاک با استفاده از مدل RUSLE و شناسایی مؤثرترین عامل آن در حوضۀ آبخیز گابریک- جنوب خاوری استان هرمزگان
97
113
FA
پیمان
رضائی
دانشگاه هرمزگان
پروانه
فریدی
دانشگاه هرمزگان
منصور
قربانی
دانشگاه هرمزگان
محمد
کاظمی
دانشگاه هرمزگان
خاک یکی از مهمترین عوامل تولید است که در زندگی اقتصادی و اجتماعی انسان تأثیر بسیار دارد. سطح زمین عموماً به وسیله خاک و دیگر نهشتههای سطحی پوشیده شده است. فرسایش خاک یکی از مهمترین مسائل و مشکلاتی است که امروزه با آن مواجه هستیم. بهرهبرداریهای روز افزون و عدم مدیریت صحیح انسان بر محیط طبیعی تأثیر زیادی بر تشدید روند تخریب و فرسایش خاک دارد. در این تحقیق با تحلیل پارامترهای مؤثر، وضعیت فرسایش و تولید رسوب در حوضهی آبخیز گابریک با مساحت 35/4290 کیلومتر مربع واقع در جنوب خاوری استان هرمزگان با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور (RS) و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) مورد مطالعه قرار گرفت. در این تحقیق ضمن بررسیهای میدانی، اسناد و مدارک مختلف از جمله نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، پوشش گیاهی، آمارهای مختلف مربوط به ایستگاههای بارانسنجی و همچنین تصاویر ماهوارهای به عنوان ابزار تحقیق مورد استفاده قرار گرفت. برآورد میزان فرسایش در محدوده مطالعاتی از مدل تجدید نظر شدهی جهانی فرسایش خاک (RUSLE) در محیط نرمافزار ESRI®ArcMap™10.0 انجام گردید. با بررسی عوامل مؤثر در این مدل، که شامل فاکتور فرسایندگی باران، فاکتور فرسایشپذیری خاک، فاکتور توپوگرافی و پوشش گیاهی میباشد، میزان فرسایش حوضه برآورد شده است. بر این اساس میزان فرسایش سالیانه خاک در کل محدوده مطالعاتی از 0033/0 تا 32699 تن در هکتار در سال برآورد شده است. نتایج این تحقیق همچنین نشان داد، فاکتور توپوگرافی با بالاترین مقدار ضریب تبیین (87/0) بیشترین تأثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. این تحقیق، مؤثر بودن فناوریهای نوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور را برای تخمین کمی مقادیر فرسایش خاک تأیید میکند.
برآورد,حوضهی آبخیز گابریک,فرسایش خاک,RUSLE
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77943.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77943_86aeec68df97ca72f2debb818af77412.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
بررسی تغییرات سطح آب دریای خزر در اواخر هولوسن بر اساس سنسنجی و مورفولوژی پادگانهها در محدوده جنوب خلیج گرگان
114
127
FA
سمیه
عمادالدین
دانشگاه گلستان
s.emadodin@gu.ac.ir
منصور
جعفربیگلو
دانشگاه تهران
سیدمحمد
زمان زاده
دانشگاه تهران
مجتبی
یمانی
0000-0002-2042-7365
دانشگاه تهران
myamani@ut.ac.ir
جنوب خلیج گرگان به دلیل دستنخوردگی نهشته ها و رسوبات سطحی آن یکی از بهترین مکانها برای مطالعه شواهد ژئومورفولوژیک تغییرات سطح اساس دریای خزر در کواترنری پسین است. در این پژوهش برای تعیین تغییرات خط ساحلی دریای خزر در اواخر کواترنری از شواهد ژئومورفولوژی، رسوبی و فسیلی در محدوده خلیج گرگان استفاده شده است. در این راستا برای شناسایی شواهد ژئومورفولوژی و نمونهبرداری از رسوبات و فسیلها، عملیات میدانی صورت گرفت و با سیستم تعیین موقعیت ژئودتیک، موقعیت نقاط نمونهبرداری با دقت بالا تعیین گردید. برای تعیین سن، پنچ نمونه فسیل صدفهای دوکفهای برجا به روش کربن 14، به آزمایشگاه شیراکاوا (ژاپن) ارسال و تعیین سن گردید. تحلیل نتایج سنسنجی و بررسیهای میدانی، وجود 5 پادگانه دریایی را مشخص نمود که در سطوح ارتفاعی 15/23، 8/21، 30/22، 68/22 و 05/22 متر به ترتیب با سنهای 22±461، 22±496، 23±541، 22±594 و 24±2438 سال پیش تشکیل شده اند. مطالعه دادههای رسوبشناسی، فسیل-شناسی در دو مقطع نوکنده و گلوگاه 2 در جنوب خزر، بیانگر وجود محیطهای مردابی کنار ساحل در کواترنری پسین است. در مقطع گلوگاه 2 در جنوب خزر تا 496 سال قبل محیط لاگونی در منطقه حاکم بوده که نشان دهنده شرایط پیشروی دریا بوده و بعد از آن دریا در شرایط پسروی قرارگرفته که موجب تشکیل پادگانههای دریایی شده است.
دریای خزر,شواهد ژئومورفولوژی,تغییرات سطح آب دریا,جنوب خلیج گرگان,هولوسن
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77944.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77944_212ccc61944f3b530147dfcfdfc13af6.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
تحلیلی بر ارزیابی علل فرسایش و برآورد میزان رسوب در حوضههای کوهستانی مناطق نیمه خشک (مورد:حوضه آبریز فاروب رومان نیشابور)
128
146
FA
اسداله
حجازی
دانشگاه تبریز
ریحانه
برومند
دانشگاه تبریز
امروزه آگاه شدن از وضعیت فرسایش و تغییرات حاصل از آن راهگشای مدیران و برنامهریزان در امر مهم و حساس حفاظت آب و خاک میباشد، لذا از آنجا که فرسایش خاک از جمله معضلات مهم آبریزهای کشور است، میتوان آن را یکی از مهمترین موانع دستیابی به توسعه پایدار دانست. حوضه آبریز فاروب رومان در کویر مرکزی شهرستان نیشابور واقع شده است. در محدوده مورد مطالعه با توجه به موقعیت کوهستانی نیمه خشک و سرد، و دارا بودن شرایط ناپایدار از لحاظ سیلخیزی حوضه، و نیز کمبود آمار و اطلاعات در زمینه ارزیابی کمی رسوب از مدل تجربی EPM به منظور بررسی میزان فرسایش و رسوب استفاده شده است. براین اساس، حوضه آبریز بر پایه زیرحوضههای 22گانه تقسینمبندی شده و برآورد رسوب سالانه حوضه، بر مبنای این زیر حوضهها ست.در زیر حوضهF5معادل T/h/y75/10 شده که بیشترین مقدار تولید رسوب را نسبت به سایر زیر حوضهها دارد. مقدار فرسایش ویژه کل حوضه 58/20 تا 01/3 تن در هکتار در سال و میزان رسوب ویژه بین 69/8تا 15/4 تن در هکتار در سال محاسبه شد. مقدار متوسط فرسایش ویژه کل حوضه برابر 64/8 تن در هکتار در سال برآورد شده است. طبق بررسیهای انجام شده وجود سازندههای حساس به فرسایش در مرحله نخست و نوع کاربری،از عمدهترین و مهمترین عوامل مؤثر در فرسایش محسوب می-شود که سایر فاکتورها را نیز تحت تأثیر قرار میدهند، لذا گزینه مناسب، جهت کنترل فرسایش و رسوب در مناطق به صورت مدیریت مراتع، مدیریت اراضی، عملیات سازهای می-باشد. امید که با انجام اقدامات پیشنهادی به کاهش خسارات ناشی از فرسایش و تولید رسوب و بهبود وضعیت اکولوژیک منطقه کمک شود.
فرسایش و رسوب- حوضه کوهستانی– فاروب رومان
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77945.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77945_a3c633b8c4bf67246540d8402613ffef.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
3
1
2018
11
18
پهنه بندی عامل فرسایشپذیری خاک با استفاده از تکنیک زمینآمار (مطالعه موردی:دشت لاله استان چهارمحال و بختیاری)
147
158
FA
مهدی
پژوهش
دانشگاه شهرکرد
علیرضا
داودیان دهکردی
دانشگاه شهرکرد
تغییرپذیری عامل فرسایشپذیری خاک یا مقاومت خاک در برابر حرکت ذرات، از اجزاء مهم معادله جهانی فرسایش خاک میباشد. هدف این مطالعه، بررسی تغییرپذیری مکانی عامل فرسایشپذیری خاک در بخشی از حوضه رودخانه زاینده رود در استان چهارمحال و بختیاری میباشد. برای تهیه نقشه های لازم، نمونهبرداری به صورت شبکه نظاممند200 متر*200 متر در 70 نقطه و از عمق 0- 30 سانتیمتری سطح خاک صورت گرفت. ساختمان خاک، درصد مواد آلی، نفوذپذیری، درصد شن درشت، درصد شن خیلی ریز + سیلت اندازهگیری گردید.تغییرپذیری مکانیعامل فرسایشپذیری خاک با استفاده از تغییرنما و نسبت واریانس اثر قطعهای به واریانس کل مورد بررسی قرار گرفت و برای تهیه نقشه دادههای مورد نیاز از روش زمینآماری کریجینگ استفاده شد. اعتبار نقشهها با کاربرد میانگین خطا و جذر میانگین مربعات خطا ارزیابی گردید.نتایج نشان داد الگوی کروی برای عامل فرسایشپذیری و درصد سیلت، بهترین مدل برازش داده شده برای این متغیرها میباشد. دامنه وابستگی مکانی برای پارامترهای عامل فرسایشپذیری و درصد سیلت 2 تا 3/2 کیلومتر به دست آمد دارای وابستگی مکانی هستند. با توجه به نتایج به دست آمده مشخص گردیدالگوی تغییرپذیری مکانی عامل فرسایشپذیریبه مواد مادری و نوع خاک وابسته میباشد. نقشه واریانس پارامترهای اندازهگیری شده نشان میدهد که در خط همسایگی منطقه نمونهبرداری شده و فواصل بین نمونهها مقادیر عامل فرسایشپذیری و درصد سیلت افزایش یافتهاند و بیشترین واریانس تخمین وجود دارد.
فرسایشپذیری خاک,زمینآمار,پهنهبندی,حوزه زایندهرود,کریجینگ
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77946.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_77946_ea0b6d4eff8a8981b25b81ca0fba266a.pdf