انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
بررسی خطر وقوع بیابانزایی با استفاده از شاخصهای طیفی در محدودهی پیرامونی دریاچهی ارومیه
1
17
FA
شهرام
روستایی
0000.0003.0664.1688
استاد گروه ژئومورفولوژی دانشگاه تبریز
roostaei@tabrizu.ac.ir
داود
مختاری
استاد گروه ژئومورفولوژی ،دانشگاه تبریز
d_mokhtari@tabrizu.ac.ir
فاطمه
خدائی قشلاق
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی دانشگاه تبریز.
fatimekhodaie@yahoo.com
10.22034/gmpj.2020.122206
<strong>پژوهش حاضر با هدف بررسی وقوع بیابانزایی در محدودهی پیرامون دریاچهی ارومیه انجام شده است. بدین منظور در ابتدا، تصاویر ماهوارهی سنتینل-2 با استفاده از نرمافزار </strong><strong>QGIS</strong><strong> مورد پیش پردازش قرار گرفته و پس از انجام تصحیحات اتمسفری، اقدام به استخراج شاخصهای طیفی نشانگر بیابانزایی (پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده (</strong><strong>NDVI</strong><strong>)، آلبدوی سطحی، میزان نمناکی (</strong><strong>Wetness</strong><strong>)، ضریب روشنایی (</strong><strong>Brightness</strong><strong>)، میزان سبزینگی (</strong><strong>Greenness</strong><strong>) شد. پس از استخراج شاخصهای طیفی مذکور و در جهت شناسایی مناسبترین زوج شاخصهای طیفی، میزان همبستگی و رابطهی رگرسیونی موجود بین شاخصهای مورد مطالعه با استفاده از تحلیلهای آماری صورت پذیرفته در نرمافزار</strong><strong>SPSS(22) </strong><strong> بررسی شد. بر طبق نتایج حاصل، میزان همبستگی برای زوج شاخص (میزان سبزینگی - ضریب روشنایی</strong><strong> (</strong><strong>برابر با 9/4- و برای زوج شاخص (میزان نمناکی - ضریب روشنایی) برابر با 33/0- میباشد. در مرحلهی بعد نقشهی خطر بیابانزایی بر اساس دو زوج شاخص مذکور تهیه و با استفاده از الگوریتم</strong><strong> </strong><strong>Jenks Natural Break </strong><strong> در محیط نرمافزار </strong><strong>ARC-GIS 10.6</strong><strong> در پنج کلاس خطر شدید، نسبتا شدید، متوسط، ضعیف و بدون خطر بیابانزایی، طبقهبندی شد. نتایج نشان داد که 89/9 درصد از کل مساحت محدودهی مورد مطالعه در کلاس خطر شدید، 60/30 درصد در کلاس خطر نسبتا شدید، 48/37 درصد در کلاس خطر متوسط، 42/12 درصد در کلاس خطر ضعیف و 61/9 درصد در کلاس خطر بدون بیابانزایی قرار دارد. نتایج به دست آمده با استفاده از مشاهدات میدانی و ماتریس خطا (</strong><strong>Confusion Matrix using Ground truth ROI</strong><strong>) ارزیابی و با کسب ضریب کاپا 95/0 و درجهی صحت 51/90 درصد مورد صحتسنجی قرار گرفت. </strong>
بیابانزایی,سنتیل-2,تبدیل تسلدکپ (TCT),ماتریس خطا
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122206.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122206_72ad6436da031510e8d6f8e60597150f.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
ارزیابی حساسیت زمینلغزش با استفاده از روشهای شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم ماشین بردار پشتیبان (مطالعه موردی: جادهی حیران- استان اردبیل)
18
33
FA
فریبا
اسفندیاری درآباد
استاد ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه محقق اردبیلی.
fariba.darabad@gmail.com
مسعود
رحیمی
دانشآموخته دکتری ژئومورفولوژی دانشگاه تبریز.
masoud.rahimi90@ut.ac.ir
اصغر
نویدفر
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی دانشگاه تهران.
navidfar32@ut.ac.ir
ارسلان
مهرورز
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی دانشگاه محقق اردبیلی.
arsalan.mehrvarz@yahoo.com
10.22034/gmpj.2020.122210
<strong>زمینلغزشها همواره موجب خسارات جانی و مالی، از دست رفتن منابع طبیعی و زیرساختهای زیربنایی از قبیل جادهها، پلها و خطوط ارتباطی میشوند. جاده ارتباطی حیران در حال حاضر تحت تأثیر فرایند لغزش و گسیختگی دامنهای دستخوش تغییر میباشد. در این پژوهش حساسیت زمینلغزش محور ارتباطی حیران با استفاده مدلهای شبکه عصبی مصنوعی و توابع خطی، چندجملهای، شعاعی و حلقوی الگوریتم ماشین بردار پشتیبان موردبررسی قرار گرفت. معیارهای مؤثر در شناسایی حساسیت زمینلغزش در سطح منطقه موردمطالعه شامل لایههای استخراجشده از سطوح ارتفاعی، زمینشناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، شیب، جهت شیب و فاصله از جاده میباشد. لایههای اطلاعاتی بعد از آمادهسازی در محیط نرمافزار </strong><strong>SPSS Modeler</strong><strong> اجرا شد و نقش و ارزش هرکدام از پارامترها بر اساس روشهای مختلف به دست آمد. بر اساس نتایج ارزیابی مدل به ترتیب عامل زمینشناسی، ارتفاع، جهت شیب و کاربری اراضی، بیشترین ارزش را در ناپایداری دامنهها در این محدوده داشتهاند. همچنین نتایج نشان داد، کاربریهای که در طبقه حساسیت زیاد قرارگرفتهاند عمدتاً مربوط به اراضی مرتع، زمین کشاورزی و جادههای ارتباطی ( بالاتر از 1400 متر) میباشند که در قسمتهای غربی گردنه حیران واقعشدهاند. سازندهای تحت تأثیر لغزش در محدوده موردمطالعه عمدتاً تناوب توف، ماسهسنگ توفی به همراه گدازههای برشی و گدازههای پیروکسن آندزیت میباشد. در قالب مقایسه بین مدلها جهت ارزیابی مطابقت آن با واقعیت منطقه به نظر میرسد مدل ماشین بردار پشتیبان نسبت به شبکه عصبی مصنوعی کارایی بهتری جهت ارزیابی حساسیت زمینلغزش در محور ارتباطی گردنه حیران دارد. شایانذکر است، لزوم توجه به نقشههای حساسیت زمینلغزش طی عملیات جادهسازی و تعریض آن میتواند سبب کاهش ریسک مخاطرهی زمینلغزش در محدوده مسیر جاده حیران-آستارا گردد.</strong>
حساسیت زمینلغزش,شبکه عصبی مصنوعی,الگوریتم ماشین بردار پشتیبان,محور ارتباطی حیران
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122210.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122210_90c42423c0e02ea5857799c0680520fc.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
ارزیابی ناپایداری کانال رودخانه بیدواز اسفراین با استفاده از مدل جانسون
34
49
FA
تکتم
یزدانی
کارشناسی ارشد جغرافیای طبیعی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
t.yazdani92@gmail.com
شهرام
بهرامی
bahrami.gh@gmail.com
دانشیار ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
sh_bahrami@sbu.ac.ir
دکتر محمد مهدی
حسین زاده
دانشیار ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
m_hoseinzadeh@sbu.ac.ir
10.22034/gmpj.2020.122212
تغییرات کناره کانال، فرسایش و حمل رسوب کنارهای فرایندی طبیعی در رودخانه است که باعث تخریب زمین های کشاورزی و خسارت به زیرساختهای انسانی میشود. در این تحقیق از مدل جانسون جهت ارزیابی میزان فرسایش و ناپیداری کرانه رودخانه بیدواز استفاده شده است. برای انجام این کار، بازهای از رودخانه انتخاب و 9 مقطع از این بازه مورد بررسی قرار گرفت. در مدل جانسون، 13 پارامتر جهت ارزیابی فرسایش کنارهای رودخانه استفاده میشود. نتایج بدست آمده از این مدل نشان میدهد که از سمت بالا دست رودخانه به سمت پایین دست، میزان فرسایش کنارهای و بستر افزایش مییابد. علت بالا بودن میزان فرسایش در قسمت پائین دست رودخانه، شیب زیاد کرانه کانال و عدم چسبندگی خاک آن بوده است. در میان 13 پارامتر، برخی از پارامترها مانند فعالیت حوضه آبریز و دشت سیلابی و مشخصات آن (پارامتر1) و حالت جریان (پارامتر2) وجه مشترک ناپایداری در تمامی مقاطع بوده است. دیگر پارامترها از جمله فاصله نقطه اثر مئاندر (پارامتر13) نقش کمتری در ناپایداری کانال بیدواز داشتهاند. در مجموع، کانال های مربوط به مقاطع 7، 8 و 9 دارای بیشترین آسیب پذیری هستند.
ناپایداری کانال,مدل جانسون,رودخانه بیدواز
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122212.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122212_5b721a70a0f47ebab628043da1dbf168.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
بررسی انتقال رسوب و تغییرات بستر رودخانه یلفان سداکباتان همدان
50
69
FA
مریم
خانجانی زوراب
دانشجوی کارشناسی ارشد آبخیزداری، دانشگاه ملایر، ایران.
ildoromi45@gmail.com
علیرضا
ایلدرمی
دانشیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه ملایر، ایران.
ildoromi@gmail.com
حمید
نوری
استادیار گروه مرتع و آبخیزداری، دانشگاه ملایر، ایران.
hamidwatershed@yahoo.com
10.22034/gmpj.2020.122214
<strong>مدلهای ریاضی یکی از ابزارهای مهم برای پیش بینی مقدار رسوبگذاری در بستر رودخانهها و مخازن سد هستند که بر معادلات حاکم بر پدیدههای مؤثر در انتقال، توزیع و انباشت رسوب مبتنی میباشند. هدف از این تحقیق بررسی اتتقال رسوب و تغییرات پروفیل بستر در راستای طولی و عرضی در رودخانه یلفان سد اکباتان با استفاده از مدل</strong><strong>2/1 </strong><strong> </strong><strong> GSTARS</strong><strong> می</strong><strong></strong><strong>باشد</strong><strong></strong><strong>. </strong><strong></strong><strong>بررسی تغییرات مقاطع 1، 2و 3 با نتایج حاصل از شبیه</strong><strong></strong><strong>سازی مدل نشان می</strong><strong></strong><strong>دهد که دارای مطابقت قابل قبولی می</strong><strong></strong><strong>باشد </strong><strong></strong><strong>و نشان می</strong><strong></strong><strong>دهد</strong><strong> </strong><strong>که در مقطع 4 مقدار فرسایش نسبت به مقاطع قبل افزایش و در مقاطع پایین دست رسوبگذاری افزایش یافته است. به طوریکه میزان تغییرات مقاطع عرضی رودخانه از بالا به طرف پایین دست تقریبا همسو و هم راستا با نتایج مدل بوده و میزان خطای محاسبه شده نیز این نتیجه را تأیید مینماید. نتایج حاصل از بررسی خط القعر درمدل بیان کننده افزایش میزان رسوبگذاری به طرف پایین دست و بالابودن میزان فرسایش و کفکنی در بستر رودخانه در بالا دست میباشد. مقادیر ضریب همبستگی وضعیت فرسایش و رسوبگذاری محاسبه شده توسط مدل</strong><strong>2.1 </strong><strong> </strong><strong>GSTARS</strong><strong> در مقاطع شبیه</strong><strong></strong><strong>سازی شده طی مراحل کالیبراسیون و صحت سنجی 72/0و این مقدار برای پروفیل طولی رودخانه 53/0 به دست آمد که در حد قابل قبولی میباشند. بررسیها نشان میدهدکه مدل حجم رسوب انتقالی را برابر 36/1 میلیون متر مکعب برآورد کرده و نزدیکی آن با مقدار اندازهگیری شده به میزان 42/1 میلیون متر مکعب نشان داد که معادله یانگ در مدل </strong><strong>Gstars 2/1</strong><strong> نتایج قابل قبولی ارائه کرده است، بنابراین پیشنهاد میشود به منظور اطمینان و کارایی بیشتر نتایج حاصل از اجرای مدلهای شبه دو بعدی، نتایج حاصل با استفاده از مدلهای دیگر مانند </strong><strong>River intake</strong><strong> نیز ارزیابی و اجرا شود. </strong>
رودخانه آبشینه,شبیه سازی عددی,مدل GSTARS 2.1
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122214.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122214_d339da8dcb85e0000b59efa6fcbf059a.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
ارزیابی روش جمع کیفی (QS) جهت تعیین گامای بهینه در تهیه نقشه پهنهبندی خطر زمین لغزش (مطالعه موردی: جنگل توسکستان تا گرگان)
70
87
FA
حبیب
آرین تبار
دکتری ژئومورفولوژی، دانشگاه رازی کرمانشاه.
h.sakvand@yahoo.com
سیامک
شرفی
استادیار گروه جغرافیا(ژئومورفولوژی)، دانشگاه لرستان.
sharafi.si@lu.ac.ir
سعید
نگهبان
استادیار گروه جغرافیا، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز.
snegahban@shirazu.ac.ir
10.22034/gmpj.2020.223877.1161
<strong>یکی از انواع فرآیندهای دامنهای که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی فراوان در بسیاری از نقاط ایران و جهان میشود، پدیده زمینلغزش است. افزایش جمعیت و گسترش سکونتگاههای انسانی در نواحی کوهستانی، مشکل بودن پیشبینی زمان وقوع زمینلغزش و متعدد بودن عوامل مؤثر در رخداد این پدیده، ضرورت پهنهبندی خطر زمین لغزش را آشکار میسازد. تهیه نقشه پهنهبندی زمینلغزش این امکان را فراهم میسازد که مناطق آسیبپذیر شناسایی و در برنامهریزیهای محیطی مد نظر قرار بگیرد. استان گلستان در شمال ایران از جمله مناطق مستعد زمین لغزش در کشور است. بنابراین هدف از این پژوهش، پهنهبندی خطر زمینلغزش در حد فاصل جنگل توسکستان تا گرگان با شناسایی عوامل مؤثر بر رخداد زمینلغزش و عملگر فازی گاما میباشد. از ابزارهایی مانند نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای و ... جهت پهنه بندی خطر زمین لغزش استفاده شده است. مجموعه اطلاعات ورودی جهت ارزیابی پتانسیل خطر زمین لغزش در این پژوهش شامل 8 لایهی ارتفاع، شیب، جهت دامنه، زمینشناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از جاده و تراکم آبراهه هستند. ابتدا نقاط لغزشی منطقه با استفاده از تصاویر ماهوارهای به پهنههای لغزشی تبدیل شدند و سطح همبستگی هر یک از عوامل مؤثر و پهنههای لغزشی با استفاده از مدل نسبت فراوانی (</strong><strong>FR</strong><strong>) مشخص و سپس نقشههای پهنهبندی خطر زمینلغزش با استفاده از عملگر فازی گامای 7/0، 8/0 و 9/0 تهیه شد. نتایج نشان داد که پهنههای با سازندهای سست و نزدیک به راههای ارتباطی و پهنههای با بارش فراوانتر دارای پتانسیل بیشتری از نظر احتمال وقوع لغزش هستند. هم چنین شاخص مجموع کیفیت (</strong><strong>Qs</strong><strong>) نشان داد که گامای 7/0 با مقدار جمع کیفی 42/2، از دقت بالاتری نسبت به دو گامای دیگر در پهنهبندی خطر زمینلغزش حد فاصل جنگل توسکستان تا گرگان برخوردار است.</strong><br /><strong> </strong>
پهنهبندی زمینلغزش,عملگر فازی گاما,روش جمع کیفی,گرگان
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122215.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122215_a2c719056a8e26887194809bbc234308.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
ارزیابی تکتونیک فعال نسبی حوضه خرم رود با استفاده از شاخصهای مورفومتری و تحلیل الگوی فرکتالی (لرستان، شمال غرب کمربند زاگرس)
88
107
FA
سمیه
دریکوند
استادیار گروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرم آباد، لرستان، ایران
derikvand.so@lu.ac.ir
محمد مهدی
فرهپور
استادیار گروه زمین شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه لرستان، خرم آباد، لرستان
farahpour.m@lu.ac.ir
10.22034/gmpj.2020.122216
<strong>شبکه های آبراههای به تغییرات نامحسوس ناشی از فعالیت تکتونیکی گسلهای سطحی و زیر سطحی بسیار حساس هستند و میتوانند در مطالعات پهنه بندی مناطق با میزان فعالیت های تکتونیکی متفاوت، در سطح زمین راهگشا باشند. هدف از این پژوهش بررسی پویایی تکتونیکی حوضه رودخانه خرم آباد با تلفیق نتایج حاصل از تحلیل شاخصهای کمی</strong><strong>ژئومورفیکی</strong><strong>و تحلیل ابعاد فرکتالی خطوارههای گسلی می باشد. حوضه خرم آباد در کمربند چین خورده- رانده زاگرس و در زیر پهنه لرستان واقع شده است. با توجه به اینکه هندسه و تحول جنبشی ساختارها در زیر پهنه لرستان غالبا به وسیله گسلهای راندگی کور کنترل میشوند، بررسی شبکههای آبراههای، تغییرات در رخسارههای رسوبی و ضخامت لایهها و الگوی چین خوردگیها در سطح زمین می توانند در شناسایی مناطق با فعالیت تکتونیکی نسبی مفید واقع شوند. به همین منظور،7 شاخص کمی ژئومورفیک در 47 زیرحوضه مورد مطالعه قرار گرفتهاند. شاخصهای </strong><strong>SL</strong><strong>، </strong><strong>Af</strong><strong>، </strong><strong>Vf</strong><strong>، </strong><strong>Bs</strong><strong>، </strong><strong>Hi</strong><strong>،</strong><strong>Smf </strong><strong> </strong><strong> </strong><strong>و </strong><strong>S</strong><strong> با استفاده از تکنیک</strong><strong> GIS </strong><strong>در حوضه خرم آباد محاسبه شدهاند. با توجه به ردهبندی شاخص</strong><strong>Iat </strong><strong>، نقشه پهنهبندی در 4 رده خیلی فعال، فعال، متوسط و فعالیت کم تهیه گردید. با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور، خطوارههای گسلی با ترکیبی از روش های اتوماتیک و دستی، از تصاویر ماهوارهای لندست و مدلهای سایه روشن استخراج شدند. در نهایت با استفاده از تحلیل فرکتالی به روش مربع شمار، ابعاد فرکتالی این خطوارهها در 6 پهنه محاسبه شد. بر این اساس، پهنه های </strong><strong>N2</strong><strong> و </strong><strong>N5</strong><strong> فعالیت تکتونیکی بالا نشان میدهند. نتایج حاصل از بررسی شاخصهای مورفومتری، مشاهدات میدانی و ابعاد فرکتالی، در نواحی شمال-شمال شرق و جنوب-جنوب غرب حوضه، تکتونیک خیلی فعال و فعال و در برخی زیر حوضهها فعالیت متوسط را تائید میکنند و از نظر لرزه خیزی مناطق پرخطر محسوب میشوند.</strong>
تکتونیک فعال,شاخص های ژئومورفیک,رودخانه خرم آباد,کمربند زاگرس,ابعاد فرکتالی
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122216.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122216_e38fb4dc14877b44091dbf5cfac3727b.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
الگوی مدیریتی در ژئوتوریسم؛ با تاکید بر مدیریت ژئومورفوسایتهای قلمرو بیابانی ایران مورد پژوهی: شهرستان طبس
108
131
FA
سعید
رحیمی هرآبادی
orcid 0000-0002-3645
دانش آموخته دکتری ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه خوارزمی.
rahimi.saeed64@gmail.com
امیر
صفاری
دانشیار ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه خوارزمی تهران.
saffari@khu.ac.ir
عزت اله
قنواتی
دانشیار ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه خوارزمی تهران.
ezghanavati@yahoo.com
10.22034/gmpj.2020.122219
<strong>ژئوتوریسم</strong><strong>شاخهای از دانش توریسم با محوریت رفتارشناسی سیستمهای سطحی زمین است که کوشش دارد، ارزشهای گردشگری و حفاظتی فرمها و فرایندهای مسلط در یک مکان را</strong><strong>شناسایی کند. دستآورد این شاخه علاوه بر</strong><strong>پایدارسازی محیط</strong><strong>زیست، مبتنی بر</strong><strong>احیا و بهرهبرداری از میراث</strong><strong>فرهنگی</strong><strong>و</strong><strong>رفاه اقتصادی</strong><strong>جامعه بومی است. تحققپذیری این اهداف، موضوعی است که در ساماندهی اقتصادی جامعه گردشگری در چارچوب ژئومورفولوژی کاربردی نقش محوری دارد. به همین دلیل روشهای متنوعی برای شناسایی، الویتبندی و ارزیابی ژئومورفوسایتها در قلمروهای مختلف کوهستانی، ساحلی، کارستیک، بیابانی و... تدوین شده و این روند همچنان در حال تکامل است. در این مطالعه سعی بر آن است در راستای ارزیابی ژئومورفوسایتها، یک الگوی مدیریتی در ژئوتوریسم را با هدف اجراییشدن نتایج ارزیابی توانمندی ژئومورفوسایتها در قلمرو بیابانی شهرستان طبس، تدوین و تعریف شود. یافتههای این مطالعه در دو بخش اصلی قرار گرفت: در بخش اول ژئومورفوسایتهای بیابانی شهرستان طبس پس از استخراج و تعریف این مناطق، به کمک روش ارائه شده توسط بروشی و همکاران (2007) مورد ارزیابی قرارگرفتند که نتایج آن ژئومورفوسایتهای ریگشتران، رخنمونهایسنگیدرنجال و کوههای قدیمی کمارتفاع کلمرد را از بیشترین امتیاز و در اولویتهای اصلی برای تدوین الگوی مدیریتی، انتخاب نمود. در بخش دوم ضمن تدوین و تنظیم الگوی مدیریتی در 9 گام اصلی، خصوصیات ژئومورفوسایتهای برتر فوق، در چارچوب این الگو مورد بررسی و بازنگری قرار گرفتند و چالشهای مدیریت طبیعی، انسانی و امنیتی این ژئومورفوسایتها به کمک مطالعات دفتری و میدانی شناسایی شدند، تا اقدامات مورد نیاز از طریق تعامل دولت مرکزی و مدیریت محلی برای دستیابی به اهداف ژئوتوریسم را شناسایی و معرفی کند.</strong><strong> </strong>
ژئوتوریسم بیابان,ارزیابی ژئومورفوسایتها,مدیریت فعال,الگوهای مدیریتی,شهرستان طبس
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122219.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122219_c1bce0f55e57761c76c1629f8767aea9.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
استفاده از روشی نوین در طبقهبندی چشم اندازهای ارضی در پهنة سرزمینی ایران
132
154
FA
سینا
صلحی
استاد مدعو گروه سیستم اطلاعات مکانی و مخاطرات محیطی، واحد لنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
sinasolhi2009@gmail.com
قاسم
خسروی
استادیار گروه سیستم اطلاعات مکانی و مخاطرات محیطی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لنجان، اصفهان، ایران
khghasem@yahoo.com
10.22034/gmpj.2021.236189.1189
<strong>بخشی از مطالعات ژئومورفولوژی مختص شناسایی و تفکیک خودکار، نیمه خودکار و ارائة سیستمهای طبقهبندی واحدهای فرمی زمین در مقیاسهای مختلف است. هر یک از سیستمهای چشمانداز ارضی، خود در برگیرندة تعدادی واحدهای کوچکتر یا لندفرم میباشند. برخی روشها در مقیاس شناسایی و تفکیک لندفرمها عمل نموده و برخی به تفکیک و طبقهبندی چشماندازه مبادرت نمودهاند. تفکیک چشماندازهای ارضی در طیف گستردهای از مطالعات ژئومورفولوژیک همچون تهیة نقشههای ژئومورفولوژی، ارزیابیها و پهنهبندی پتانسیلهای محیطی در زمینة ژئوتوریسم، بهرهبرداری از محیط و توسعة پایدار، جغرافیای اقتصادی، ارزیابی مخاطرات محیطی، تنظیم سند آمایشی کشور و بسیاری بخشهای دیگر به طور مستقیم و غیر مستقیم دارای کاربرد است. در این پژوهش سعی شده است که یک سیستم نوین در طبقهبندی چشماندازهای ارضی ارائه شود، که قابلیت تفکیک و طبقهبندی چشماندازهای ارضی را با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی و با در نظر گرفتن سادگی، داشته باشد. بدین منظور از مدل رقومی ارتفاعی سه مولفة ارتفاع، شیب و انحنای تانژانتی، پلان و نیمرخ، استخراج گردید، از میانگین این سه انحنا، انحنای متوسط استخراج گردید و این سه مولفه مبنای طبقهبندی چشماندازهای اراضی قرار گرفت. در گام بعدی هر یک از سه مولفة فرمشناسی فوق الذکر، بر اساس 5 روش آستانهگذاری فواصل هندسی، چارکی، شکستهای طبیعی، انحراف معیار (باند اول تا چهارم) و روش میانگین وزنی به دو بخش تفکیک گردید. سپس هر سه مولفه با یک سیستم ترکیبی، کد گذاری و عرصة سرزمین ایران به 8 واحد چشمانداز ارضی طبقهبندی گردید و نتایج به صورت نقشههای پهنهای ارائه و تحلیل گردید.</strong>
طبقه بندی,چشم انداز,زمین,ایران
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122220.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122220_a201be859f152088b721750a68e99844.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
بررسی پدیده فرونشست دشت ابهر با استفاده از مدل ریاضی MODFLOW و بر مبنای توسعه بسته عددی SUB
155
170
FA
محمدرضا
عسگری
دانشجوی دکتری مهندسی منابع آب، پردیس ارس، دانشگاه تهران.
mrasgary@ut.ac.ir
کیومرث
ابراهیمی
0000-0002-9914-4383
استاد گروه مهندسی آبیاری و آبادانی، دانشکده مهندسی و فناوری کشاورزی، دانشگاه تهران کرج ایران
ebrahimik@ut.ac.ir
10.22034/gmpj.2020.122222
<strong>در این مقاله مدلسازی فرونشست دشت ابهر با مدل شبیهساز </strong><strong>MODFLOW</strong><strong> و استخراج نقشه رستری فرونشست آبخوان اشباع در یک دوره ده ساله انجام شده است. مدل فرونشست با توسعه زیرمدل </strong><strong>SUB</strong><strong> در ساختار کد عددی تفاضل محدود </strong><strong>MODFLOW</strong><strong> انجام شد. دوره شبیهسازی به دو مرحله جهت واسنجی مدل کمی جریان در شرایط غیرماندگار از روش تحلیل حساسیت تلفیقی و با بکارگیری مدل </strong><strong>PEST</strong><strong> و جهت صحتسنجی تقسیم شد. نتایج نشان داد شبیهسازی آبخوان دارای 8% خطای نسبی میباشد که مؤید مدلسازی ایدهآل است. بررسی تغییرات عمودی ساختار لایههای زمین نشان داد در دوره ده ساله آبخوان 34 سانتیمتر فرونشست داشته است. در بررسی مدل فازی تکمیلی با استفاده از همپوشانی گاما بین لایههای مؤثر با رخداد بیشینه همبستگی رگرسیون خطی لایه نقاط فرونشست مشخص شد که تحلیل اثر کاربری اراضی با تفسیر تغییرات فرونشست مدل فازی مطابقت دارد. با وجود آنکه کاربری شهری تنها 4 درصد از سطح آبخوان را شامل میشود ولی 26 درصد از واقعه فرونشست و در مقابل کاربری کشاورزی که 42 درصد از سطح میباشد 56 درصد از فرونشست و زمینهای بایر با 54 درصد از سطح آبخوان اشباع تنها 19 درصد از فرونشست دشت را به خود اختصاص دادهاند. با بهکارگیری همپوشانی وزنی لایههای ایجاد شده با استفاده از عملگر گاما در مدل فازی جهت پهنه بندی بعنوان روشی نوین در محاسبات نرخ فرونشست زمین به تفکیک نوع کاربری اراضی، میتوان مناطق مستعد فرونشست زمین را شناسایی کرد تا با مدیریت صحیح، از وقوع فرونشست و تأثیرات مخرب آن جلوگیری نمود.</strong>
مدلسازی,مدل فازی,آبخوان ابهر,فرونشست
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122222.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122222_c4987d9c046e754733b5ef54672da71a.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
پهنه بندی پتانسیل خطر زمین لغزش با استفاده از مدل شبکه عصبی ( مورد مطالعه:حوضه آبریزالموت رود استان قزوین)
185
171
FA
معصومه
رجبی
استاد گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز.
mrajabi@tabrizu.ac.ir
محمدحسین
رضایی مقدم
0000-0003-2626-4656
استاد گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز.
rezmogh@tabrizu.ac.ir
احمد
تک زارع
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی، دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریز.
ahmad.takzare@yahoo.com
10.22034/gmpj.2020.122223
<strong>یکی از مهمترین فرآیندهای حرکات دامنه ای زمینلغزش می باشد. زمینلغزش جابجایی حجم زیادی از توده های خاک ، سنگ ویا ترکیبی از آنها به طرف پایین شیب ، در اثر نیروی ثقل می باشد و علاوه بر تلفات جانی بسیار ، موجب زیان های اقتصادی فراوانی خواهد شد. چون پیش بینی زمان و محل دقیق وقوع زمینلغزشها مشکل می باشد شناسایی نقاط حساس و پهنه بندی این مناطق بر اساس پتانسیل خطر ناشی از زمینلغزش اهمیت فراوانی دارد</strong><strong>.</strong><strong>تهیه نقشه پهنه بندی زمینلغزش به شناسایی مناطق آسیب پذیر در برنامه ریزی های محیطی کمک فراوانی می نماید. حوضه ی آبریز الموت رود ، در شمال شرقی استان قزوین</strong><strong>واقع شده است و به علت کوهستانی بودن ،اختلاف ارتفاع بسیار زیاد ، لیتولوژی و سازند های مختلف زمین شناسی ، استعداد بسیار زیادی در ایجاد حرکات دامنه ای ، خصوصا زمینلغزش را دارا می باشد.</strong><strong> هدف از این پژوهش شناسایی عوامل موثر و پهنه بندی پتانسیل این خطر در حوضه ی آبریزالموت رود استان قزوین با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی</strong><strong>( ANN) </strong><strong> می باشد. برای انجام این تحقیق ابتدا از طریق عکس های هوایی55000/1و 40000/1 و تصاویر ماهواره</strong><strong> </strong><strong>سنتینل2 زمینلغزشها شناسایی و با بازدید های میدانی وتصاویر گوگل ارث مختصات وصحت آنها بررسی ونقشه پراکنش زمینلغزشها تهیه شد و با توجه به موقعیت زمینلغزشها ، 7 عامل موثر در وقوع آنها بررسی و به کمک</strong><strong>GIS </strong><strong>لایه های اطلاعاتی تهیه شد و در محیط متلب</strong><strong> </strong><strong>ساختار مناسب برای پهنه بندی زمینلغزشهای حوضه با استفاده از مدل شبکه عصبی مصنوعی با ساختار پرسپترون چند لایه نوشته شد. بر اساس نتایج حاصله از این مدل به ترتیب 84/26، 36/31، 32/21، 91/16و 49/3 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارند. همچنین ضریب کاپای 72/ محاسبه شد که مورد قبول می باشد.</strong>
شبکه عصبی,پتانسیل خطر,الموت رود,قزوین,پرسپترون
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122223.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122223_67e671669410b0611e506eeab35764e3.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
برآورد فرسایش خاک و انتقال رسوب در بالادست حوضه آبخیز بادآور لرستان با استفاده از مدلSWAT
186
202
FA
سمیه
خالقی
استادیار و عضو هیئت علمی دانشکده علوم زمین دانشگاه شهید بهشتی تهران
s_khaleghi@sbu.ac.ir
کاظم
نصرتی
0000-0001-8124-5445
دانشیارگروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
k_nosrati@sbu.ac.ir
رحیم
عباسپور
دانش آموخته کارشناسی ارشد،گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
faridabaspuor18@gmail.com
10.22034/gmpj.2020.122224
فرسایش خاک و رسوب یکی از نگرانیهای زیست محیطی قرن حاضر است. از اثرات فرسایش محلی میتوان به هدر رفت لایه سطحی خاک و به تبع آن انتقال عناصر غذایی و کاهش توان تولید خاک اشاره کرد. این مطالعه با هدف برآورد فرسایش و رسوب در حوضه ابخیز بادآور لرستان و با استفاده از مدلSWAT انجام شده است. مدل SWAT یک مدل نیمه توزیعی با توانایی شبیهسازی حوضه در مقیاسهای مختلف زمانی و مکانی است. این مدل بر اساس اطلاعات خاک، آب و هوا، کاربری اراضی، توپوگرافی، و پارامترهای معادله جهانی هدر رفت خاک، فرسایش و انتقال رسوب را برآورد مینماید. مهمترین ورودیهای مدل شامل اطلاعات خاک،کاربری اراضی، شیب، ارتفاع، زمین شناسی، اطلاعات آب و هواشناسی (بارش، پیشینه و کمینه دما، رطوبت نسبی، نقطه شبنم، تابش خورشیدی و سرعت باد) میباشد. همچنین جهت تعیین مهمترین عوامل در تولید رسوب از تحلیل عاملی استفاده گردید. نتایج شبیه سازی نشان داد که مقدار رسوب خروجی از حوضه 7170 تن در سال میباشد. پس از اجرای مدل مقدار رسوب شبیه سازی شده با رسوب مشاهداتی مورد مقایسه قرار گرفت و با استفاده از ضریب تعیین (R2)، جذر مربعات میانگین خطا (RMSE) و شاخص توافق (D) و ضریب همبستگی (r) مورد اعتبار سنجی قرار گرفت که ارقام هرکدام به ترتیب برابر 0.95 ،0.03، 0.97 و 0.97 میباشد، که گویای صحت نسبتا خوب نتایج میباشد. همچنین تحلیل عاملی نشان داد که نقش کاربری اراضی در رسوب زایی منطقه مورد مطالعه از سایر عوامل بیشتر میباشد.
فرسایش,رسوب,تحلیلعاملی,SWAT,بالادست حوضه بادآور
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122224.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122224_a39835228895673eb0e8cbbf327b5b6a.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
ارتباط بافت رسوبات و توسعه یافتگی خندقها در سطح مخروطافکنههای جنوبی البرز شرقی (گرمسار- سید آباد)
203
226
FA
مجتبی
یمانی
0000-0002-2042-7365
استاد گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
myamani@ut.ac.ir
ابوالقاسم
گورابی
0000-0002-2787-8687
استادیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
goorabi@ut.ac.ir
مهران
مقصودی
0000-0002-4973-8327
دانشیار گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
maghsoud@ut.ac.ir
صدیقه
محبوبی
دانشجوی دکتری ژئومورفولوژی، گروه جغرافیای طبیعی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
sedighehmahboobi@yahoo.com
10.22034/gmpj.2020.157642.0
<strong>قطر ذرات رسوبات سطحی با فرایندهای غالب موثر در توسعه یافتگی و مورفولوژی سطحی لندفرمها ارتباط تنگاتنگی دارد. این پژوهش به ارتباط بافت رسوبات و توسعه یافتگی خندق</strong><strong></strong><strong>های واقع در دشتسرهای جنوبی البرز شرقی به روش تحلیل آماری و با اندازهگیری قطر ذرات در چهار سایت مطالعاتی حدفاصل گرمسار-</strong><strong>سیدآباد پرداخته است. سایتها با توجه به تفاوتها و تشابهات مورفولوژی سطحی بر روی تصاویر و بازدیدهای میدانی انتخاب شده</strong><strong></strong><strong>اند. نمونه</strong><strong></strong><strong>های برداشت</strong><strong></strong><strong>شده از بخش</strong><strong></strong><strong>های ابتدایی، میانی، انتهایی و دیواره</strong><strong>گالیها در آزمایشگاه توزین و پس از الک، نتایج توسط نرمافزار </strong><strong>GRADISTAT</strong><strong> در قالب نمودارها و جداول استخراج و تحلیل شده</strong><strong></strong><strong>اند. علاوه بر این، با برداشت 800 نمونه از باکسهای 5 در 5 متری، شاخص پهنشدگی و مورفومتری آنها محاسبه شد. نتایج حاصله نشان می</strong><strong></strong><strong>دهند که بافت سطحی رسوبات چندمنشایی بوده و بیانگر تفاوت فرایندهای موثر در طی زمان هستند( در سایت 1 و 2 و 4، سنگفرش قلوهسنگی با نام قلوهسنگ ماسهای است به جز سایت 3، که ماسه قلوهسنگی است. سایت یک و چهار، دو منشایی محاسبه شدند. سایت 2، سه منشایی و سایت 3، تکمنشأ.) کجشدگی زیاد، جورشدگی ضعیف و کشیدگی متفاوت بیانگر آن است که نوع و اندازه رسوب سطحی و عمقی گالیها نتوانسته در همه سایتها به طور کامل در توسعهیافتگی آنها موثر باشد. شاید در سایت 4، توسعهیافتگی گلیها را فقط به عامل قطر رسوب منطقه و در سایت 2، عدم توسعهیافتگی گالیها را بتوان به این عامل نسبت داد ولی در دو سایت دیگر یعنی سایت 1 و 3، بههیچعنوان نمیتوان توسعهیافتگی گالیها را تنها به بافت و قطر رسوب منطقه نسبت داد بنابراین با توجه به تکتونیک فعال در منطقه عوامل تغییر سطح اساس بیش از خصوصیات فیزیکی رسوبات در این مسئله تاثیرگذار بودهاند.</strong><br /><strong> </strong>
گرمسار,گرانولومتری,مورفومتری,فرسایش خندقی,دشتسر
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122226.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122226_39603fa0adf737b2b001939da8d82a0c.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
بررسی شاخصهای ژئومورفولوژی غرب مازندران، البرز مرکزی
226
238
FA
محمد
خلج
0000-0002-9903-8417
استادیار دانشگاه پیام نور، دانشکده علوم، گروه زمین شناسی، تهران، ایران.
m_khalaj@pnu.ac.ir
10.22034/gmpj.2020.122227
استخراج شاخص های ریخت سنجی با استفاده از مدلهای رقومی ارتفاعی(DEM) در محیط GIS در دهه های اخیر، روشی است که برای ارزیابی فعالیت های زمین ساختی در یک ناحیه خاص استفاده می شود. به این ترتیب می توان تاثیر گسل ها بر زمین ساخت یک منطقه را از طریق روش های کمی و مطالعات بر روی آبراهه های یک منطقه به دست آورد. در این مطالعه سعی شده تا با استفاده از شاخص های ژئومورفیکی آبراهه های بخشی از البرز مرکزی را از نظر تاثیر زمین ساخت فعال مورد پژوهش قرار دهد. برهمین اساس با استفاده از شاخص های ناهنجاری سلسله مراتبی(∆a)، گرادیان طولی رود(SL)، شکل حوضه(Ff)، تراکم زهکشی(Dd) و برجستگی نسبی (Bh) در 18 حوضه زهکشی منطقه مشخص و براساس آن پهنه بندی گردیده و تشخیص داده شد که در امتداد گسل هایی هم چون شمال البرز، خزر و آذرک میزان این شاخص ها افزایش یافته و در نتیجه می توان استنباط کرد که میزان زمین ساخت فعال در اثر فعالیت این گسل ها در منطقه مورد مطالعه بالا است. در نهایت با تعیین شاخص زمین ساخت فعال نسبی(Iat) منطقه از لحاظ سطح فعالیت زمین ساختی به چهار دسته بسیار بالا، بالا، متوسط و کم پهنه بندی گردید.
ژئومورفولوژی,گسل,رودخانه,البرز,زمین ساخت
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122227.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122227_0019546ad19b71e017d41a22f04c64ae.pdf
انجمن ایرانی ژئومورفولوژی
پژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی
22519424
9
3
2020
12
21
پایش روند تغییرات تپه های ماسهای با رویکرد سنجش از دور (مطالعه موردی: دشت سیستان)
239
255
FA
فاطمه
فیروزی
دانشجوی پست داک گروه سنجش از دور، دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران.
firozif@yahoo.com
نورالله
نیک پور
دانش آموخته دکتریتخصصی، گروه جغرافیایطبیعی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه سیستان وبلوچستان.
no.nikpour@gmail.com
زینب
رخشانی
کارشناسی ارشد اقلیم شناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان.
z_rakhshani86@yahoo.com
حمیدرضا
غفاریان مالمیری
استادیار دانشکده علوم انسانی و اجتماعی،دانشکده جغرافیا، دانشگاه یزد.
hrghafarian@gmail.com
پیمان
محمودی
استادیار گروه جغرافیا و برنامه ریزی محیطی، دانشکده جغرافیا، دانشگاه سیستان و بلوچستان.
paymanasia@yahoo.com
10.22034/gmpj.2020.122228
<strong>دشت سیستان از جمله مناطق خشک ایران میباشد که دارای بارندگی بسیار کم و پوشش گیاهی ضعیفی میباشد. وزش بادهای شدید بر سطح این اراضی لخت باعث تشدید فرسایش خاک شده و خسارت جبران ناپذیری به راههای مواصلاتی، اراضی کشاورزی و روستاهای مجاور وارد کرده است. در این پژوهش با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست با قدرت تفکیک 30 متر از سال 1995 تا 2018 به بررسی روند تغییرات تپههای ماسهای در منطقة دشت سیستان پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله از این مطالعه، وسعت تپههای ماسهای در ماه آگوست از 23/8 درصد در سال 1995 به 11 درصد در سال 2018، و در ماه جولای از 55/7 درصد به 10 درصد از سطح کل حوضة مورد مطالعه افزایش یافته است که تقریباٌ روند افزایشی چشمگیری را نشان میدهد. همچنین تغییرات مساحت دریاچه هامون از سال 1995 تا 2018 نشان میدهد که وسعت آب دریاچه به شدت کاهش یافته است و گویای این موضوع است که گسترش تپههای ماسهای در سالهای مختلف ارتباط مستقیمی با تغییرات سطح دریاچه در زمانهای مختلف دارد. همچنین مطالعات میدانی حاکی از آن است که در طی خشکسالیهای مکرر منطقه سیستان، حرکت تپههای ماسهای به حدی زیاد بوده که باعث مدفون شدن تعداد زیادی از خانههای روستایی و از بین رفتن اراضی کشاورزی شده است که این امر خود مهاجرت ساکنان بومی منطقه در سالهای اخیر را به دنبال داشته است. این مسئله همچنین باعث بیکاری بخش زیادی از کشاورزان منطقه گردیده و خسارات شدیدی به تأسیسات و کانال های آبرسانی رسانده است، به طوری که جبران آن، مستلزم هزینه و زمان زیادی میباشد.</strong>
تپه های ماسه ای,دشت سیستان,سری زمانی,لندست
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122228.html
https://www.geomorphologyjournal.ir/article_122228_af718eef1e5becb6201458905e225721.pdf