انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118ارزیابی دقت روشهای رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) در پهنهبندی خطر زمینلغزش حوضه آبخیز طالقان12077977FAصدرالدین متولیدانشگاه آزادمحمدمهدی حسین زادهدانشگاه شهید بهشتیرضا اسماعیلیدانشگاه مازندرانخهبات درفشیدانشگاه شهید بهشتیJournal Article20181118پهنهبندی خطر زمینلغزش، سطح زمین را به نواحی ویژه و مجزایی از درجات بالفعل و بالقوه خطر (از هیچ یا بسیار زیاد) تقسیم میکند. این فرآیند که بر مبنای شناخت ویژگیهای طبیعی و مدلسازی کمی بر پایه دادههای ناحیه مورد مطالعه صورت میگیرد، میتواند مبنایی برای اقدامات بعدی و برنامهریزیهای آتی توسعه و عمران در مقیاس منطقهای، ناحیهای و محلی محسوب گردد. این پژوهش به ارزیابی میزان دقت روشهای رگرسیون چند متغیره (MR)، رگرسیون لجستیک (LR)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی (FL) جهت تعیین مناسبترین روش برای تهیهی نقشهی خطر زمینلغزش در حوضه آبخیز طالقان پرداخت. فاکتورهای ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمینشناسی، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، تراکم آبراهه، جاده، گسل و بارش به عنوان پارامترهای مؤثر بر وقوع پهنههای لغزشی، متغیرهای مستقل پژوهش را تشکیل دادند. پهنههای لغزشی هم متغیر وابسته در اجرای مدل-های ذکر شده بودند. مقدار شاخص مجموع کیفیت (Qs) که مقایسه و ارزیابی روشها را در قیاس با یکدیگر نشان میدهد، در روش رگرسیون لجستیک 26/0 محاسبه شده است که مطلوبیت و صحت بیشتر استفاده از این روش را در پهنهبندی خطر سطحهای لغزشی حوضه آبخیز مورد بررسی نشان میدهد. پس از آن، روش گامای فازی 7/0 با مجموع کیفیت 25/0 در درجهی دوم مطلوبیت و صحت قرار دارد. مقدار Qs روشهای رگرسیون چند متغیره، گامای فازی 8/0، گامای فازی 9/0 و تحلیل سلسله مراتبی بترتیب 24/0، 23/0، 22/0 و 16/0 بدست آمده است که بیانگر صحت کمتر آنها نسبت به رگرسیون لجستیک میباشد. در مورد شاخص دقت پیشبینی خطر (P) هم مشاهده میشود که رگرسیون لجستیک با مقدار 22/0، تفکیکپذیری یکسانتر و مناسبتری از پهنههای خطر را نسبت به دیگر روشها مورد استفاده تأیید میکند. مقدار این شاخص برای روشهای گامای فازی 7/0 و رگرسیون چند متغیره، که دارای مجموع کیفیت بالاتری نسبت به سایر روشها بودند، 18/0 برآورد شده است که نشان از تفکیکپذیری مناسب و یکسان پهنههای خطر لغزش در این دو روش دارد. دقت روش محاسبه شده برای گامای فازی 8/0 و 9/0 نیز 18/0 است.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118بررسی متغیرهای مؤثر بر حجم مخروطهای واریزهای مسیر دره هراز213177978FAقاسم لرستانیدانشگاه مازندرانمحمدرضا یوسفی روشنواحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامیJournal Article20181118مخروط واریزهای از مهمترین اشکال دامنهای بوده که در جابجایی مواد سهم بسزایی دارند. محدوده موردمطالعه بخشی از واحد البرز مرکزی در امتداد رودخانه و محور کوهستانی هراز میباشد. هدف از این پژوهش، اندازهگیری متغیرهای مؤثر بر هندسه مخروط واریزهای و تعیین نوع ارتباط بین حجم واریزه و متغیرهای مستقل دخیل بر هندسه مخروطهای واریزهای میباشد. برای دستیابی به این هدف، 21 مخروط واریزهای بهطور تصادفی در دامنههای مشرف در مسیر جاده هراز نمونهبرداری شدند. ویژگیهای مورفومتری اجزای اصلی مخروطهای واریزهای در مخروطهای منتخب، با استفاده از ابزار مساحی زمینی به همراه ثبت موقعیت مکانی و ارتفاع آنها توسط دستگاه GPSاندازهگیری شده است. نتایج تحقیق دلالت بر همبستگی در سطح 99 درصد معناداری، بین حجم واریزه بهعنوان متغیر وابسته و متغیرهای طول معبر و شیب متوسط دارد. همچنین متغیرهای شیب متوسط، عمق معبر و لیتولوژی در رگرسیون گامبهگام، 94 درصد تغییرات حجم واریزه را به خود اختصاص دادهاند. درنهایت با انجام تحلیل مسیر متغیرها مشخص شد که با کاهش یا افزایش برخی متغیرها و تغییر در میزان اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم سایر متغیرها، میتوان مخاطرات ناشی از مخروطهای واریزهای را کنترل نمود.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118بررسی نقش و تأثیر پوشش گیاهی بر مورفومتری پیکانهای ماسهای در ساحل دریای عمان (محدوده بین جاسک-لیردف)324577979FAسعید نگهباندانشگاه شیرازJournal Article20181118با توجه بهواقع شدن مساحت وسیعی از سرزمین ایران در مناطق خشک و نیمهخشک و فعال بودن سیستم شکلزایی بادی در این مناطق و با توجه به اینکه باد و لند فرمهای حاصل از آن بهصورت یک محدودیت جدی در توسعه جوامع انسانی اینگونه مناطق مطرح میشوند شناسایی چگونگی شکلگیری و تحول این لند فرمها امری اجتنابناپذیر میباشد. پیکانهای ماسهای بهعنوان یکی از سادهترین لندفرهای تراکمی باد در مناطق بیابانی میباشند که تحت تأثیر عوامل مختلفی شکلگرفته و تحول پیدا میکنند، چنانچه در مسیر باد و سقوط دانههای در حال جهش، مانعی وجود داشته باشد، به علت کاهش سرعت باد در اثر برخورد با مانع، دانه ماسه به زمین میافتد. این دانهها در محلی که کمترین میزان فشار وجود دارد بر رویهم متمرکز میشوند. تراکم ماسه همیشه در جبهه پشت به باد مانع صورت میگیرد و در طول زمان پیکانهای ماسهای شکل میگیرند. این پژوهش سعی دارد که به بررسی تاثیرپذیری ویژگیهای ژئومورفولوژیکی پیکانهای ماسهای از گونه گیاهی Cyperus conglomerates در ساحل دریای عمان بپردازد. تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی مبتنی بر روشهای میدانی، کتابخانهای و آزمایشگاهی است بدینصورت که پس از مشخص کردن محدوده موردمطالعه، با استفاده از ترانسکت، پیکانهای ماسهای موردنظر مشخص و سپس به بررسی مورفومتری(طول تپه، عرض تپه در سه مقطع، ارتفاع تپه، ارتفاع گیاه) ، و با نمونهبرداری از آنها به گرانولومتری نمونهها در آزمایشگاه پرداخته شد. نتایج نشان میدهد که طول پیکان ماسهای با ارتفاع تپه و ارتفاع گیاه در سطح 95 درصد معناداری ارتباط دارند. اما ارتفاع گیاه با ارتفاع تپه ماسهای در سطح 99 درصد معناداری با یکدیگر ارتباط دارند. با توجه به موارد ذکرشده، با افزایش ارتفاع گیاه، طول پیکان بیشتر شده و همچنین ارتفاع تپه ماسهای افزایش پیدا میکند. میانگین ارتفاع گیاه 6/19 سانتیمتر است و حداکثرارتفاع گیاه در بین گونههای موردمطالعه 33 سانتیمتر و حداقل آن 10 سانتیمتر است. این موارد نشان میدهد که پیکانهای ماسهای موردمطالعه بهصورت کوچک و در حد چند 10 سانتیمتر میباشد و نسبت به پیکانهای ماسهای مناطقی مانند دشت لوت، تفاوت زیادی دارد. در بین پیکانهای ماسهای موردمطالعه، طویلترین پیکان 290 سانتیمتر و کوتاهترین آنها 33 سانتیمتر و تفاوت بین آنها 257 سانتیمتر است. میانگین طول پیکانهای موردمطالعه 100 سانتیمتر و انحراف معیار آنها 65/0 میباشد. نتایج دانه سنجی رسوبات نشان میدهد که درشتدانهترین رسوبات در رأس پیکان قرار داشته و هرچقدر به سمت قاعده و محل گیاه حرکت میکنیم از اندازه رسوبات کاسته میشود.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118تعیین عوامل مؤثر بر رشد طولی خندقها و پیشبینی گسترش آن (مطالعه موردی: شهرستان درهشهر)465877980FAقباد رستمی زاددانشگاه ایلامعلی سلاجقهدانشگاه تهرانعلیاکبر نظری سامانیدانشگاه تهرانجمال قدوسیمرکز حفاظت آبوخاکJournal Article20181118فرسایش خندقی یکی از مخربترین و پیچیدهترین نوع فرسایش آبی میباشد. برای مبارزه با این فرسایش باید عوامل مؤثر در توسعه خندقها شناخته شوند. در این تحقیق تعداد 36 خندق در پهنه فرسایشی شهرستان درهشهر در شرق استان ایلام انتخاب شدند. این تحقیق باهدف تعیین میزان گسترش طولی خندق و حجم خاک فرسایش یافته در منطقه در دو دوره بین سال-های 1392-1381 انجام گرفت. بدین منظور با استفاده از ارتوفتو نمودن عکسهای هوایی این دو دوره به کمک نرمافزار PCI Geomatica خندقها مشخص گردیدند، سپس عوامل زمین محیطی مؤثر بر توسعه خندقها با استفاده از نرمافزار SPSS تعیین گردیدند. بر این اساس میانگین رشد طولی خندقها در طول دوره مطالعه، 85/0 متر در سال و متوسط حجم خاک فرسایش یافته 84/18مترمکعب در طول دوره و 88/1 مترمکعب در سال محاسبه شد. نتایج نشان میدهد که گسترش طولی خندق تابعی از طول خندق، نسبت جذب سدیم، درصد شن و میزان انحنای دامنه بوده و گسترش حجمی خندق تابعی از سطح مقطع خندق، درصد آهک و ضریب کشیدگی حوضه آبخیز بالادست خندق میباشد. ضریب تبیین(R2) این مدلها به ترتیب 736/0 و 634/0 ارزیابی شد. اعتبارسنجی مدلها نیز با استفاده از میانگین خطای نسبی(MRE)، میانگین توان دوم خطا(MSE) و جذر میانگین توان دوم خطا(RMSE) موردبررسی قرار گرفت که مقدار آنها به ترتیب برای مدل گسترش طولی خندق 64/8، 008/0و 89/0 و برای مدل گسترش حجمی خندق 49/9، 024/0و115/0 به دست آمد. نتایج نشان داد مدلها از اعتبار خوبی برخوردار هستند و میتوان از آنها برای پیشبینی میزان پیشرفت طولی و حجمی خندق برای مناطقی با شرایط مشابه منطقه موردمطالعه بهره گرفت.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118جهات انتقال ماسههای بادی منطقه اردستان از طریق مقایسه زمانی مورفومتری تپههای ماسهای و ویژگیهای باد597477981FAشیرین محمدخاندانشگاه تهرانفهیمه کشفیدانشگاه تهرانJournal Article20181118فرسایش بادی یکی از فرایندهای مؤثر شکل ساز در مناطق خشک و نیمهخشک میباشد. هرگونه برنامهریزی جهت کنترل و تثبیت ماسههای روان مستلزم شناخت ویژگیهای باد و سپس جهات نقلوانتقال آنها در هر منطقه است. بدیهی است جهت حرکت ماسههای روان تابع جهت وزش باد و حجم نقلوانتقال ماسهها بهسرعت و تداوم وزش باد یک منطقه وابسته میباشد. در این پژوهش منشأ وجهت نقلوانتقال ماسههای بادی منطقه اردستان در شمال شرقی کاشان موردبررسی قرارگرفته است. علاوه بر این شناخت نقاط برداشت، روند تغییرات زمانی تپههای ماسهای طی یک دوره سیساله اهداف دیگر این تحقیق را تشکیل دادهاند. بهمنظور انجام این بررسی آمار باد، دادههای میدانی، اطلاعات عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای و همچنین اطلاعات حاصل از انجام کارهای آزمایشگاهی(مورفومتری، مورفوسکوپی) دادهها و ابزارهای اصلی این پژوهش را تشکیل دادهاند. برای تجزیهوتحلیل از نرمافزارهای GRADISTATv4.0و, GIS9 ,WRPLOT view بهعنوان ابزارهای مفهومی استفادهشده است. برای انجام کارهای میدانی نیز نقاط نمونهبرداری بر روی نقشه تعیین و با استفاده از GPS موقعیت آنها در روی زمین تطبیق دادهشده و دادهها به آزمایشگاه منتقل و مورد تجزیه تحلیل قرارگرفته است. در این راستا از بینوکلر برای تعیین ضرایب سایش دانههای نمونهبرداری شده استفادهشده و با توجه به درصد ماتی یا شفافیت آنها، منشأ فرسایش آبی یا بادی دانهها استخراجشده است. درنهایت با استفاده از نرمافزارهای مذکور نقشههای کاربری اراضی، زمینشناسی، شیب و سطوح ارتفاعی منطقه تهیه و با دادههای حاصل از کارهای آزمایشگاهی تلفیقشده است. نتایج نشان میدهد که غالب نمونهها از عمدتاً مخروط افکنه های حاشیه جنوبی چاله منشأ گرفته و جهات غالب نقلوانتقال آنها نیز بهسوی شمال شرق و سپس مشرق میباشد. بدیهی است برای هرگونه برنامهریزی بهمنظور بهرهبرداری و تثبیت ماسهها باید منشأ و جهات غالب نقلوانتقال آنها مدنظر قرارداد.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118بررسی پتانسیل سیلخیزی حوضه نمرود و تأثیر آن بر ویژگیهای اقتصادی – اجتماعی منطقه و ارائه راهکارهایی جهت مدیریت آن758977982FAفاطمه اسکندری نژادصدرالعینی تاجیکستاناکتم مرتضی افصدرالعینی تاجیکستانآرتوبلسکی موسی افصدرالعینی تاجیکستانJournal Article20181118امروزه سیل یکی از رایجترین و پرهزینهترین بلایای طبیعی جهان است. برای پیشگیری و کاهش اثرات سیل اجتناب از قرار گرفتن در معرض این مخاطرات و توانایی کنترل و مهار سطح آب و عملیات مربوط به آن از اهمیت زیادی برخوردار میباشند. منطقه موردمطالعه در این پژوهش حوضه آبخیز نمرود به وسعت 7/812 کیلومترمربع میباشد. هدف اصلی این پژوهش تعیین پهنههای سیلخیز و سیلگیر، حوضه رودخانه با استفاده از منطقفازی است. جهت اجرای مدل در منطقه از دادههای مختلفی همچون بارش، کاربریزمین، خصوصیات مورفولوژیک دامنهها مثل تحدب و تعقر(profile curvature) همگرایی و واگرایی دامنهها (plan curvature)، شیب دامنهها، شاخص پوششگیاهی(NDVI)، فاصله از رودخانههای اصلی و تراکم شبکه زهکشی استفادهشدهاست. از بین پارامترها 9 پارامتر در پهنهبندی سیلخیزی و 5 پارامتر در پهنهبندی سیل گیری حوضه بکار رفتهاند. با آمادهسازی لایهها و اجرای توابع عضویت هر یک از آنها، با استفاده از عملگر گاما عمل رویهمگذاری لایهها صورت گرفت و نقشه پهنهبندی پتانسیل سیلخیزی و سیل گیری در 5 کلاس پتانسیل بدستآمد. با توجه به نقشه پهنهبندی سیلخیزی، پهنههای با خطر بسیار زیاد در نیمه شمالی و غربی حوضه واقع گردیدهاند، اغلب این مناطق از لحاظ تراکم پوششگیاهی در سطح پایینی قرار داشته و از لحاظ کاربریزمین از نوع مرتع متوسط و فقیر و نیز زمینهای با کاربری کشاورزی، تراکم شبکه زهکشی بالا بهویژه در بخشهای غربی، دامنههای واگرا با پروفیل محدب و مناطقی با بارش زیاد را تشکیل میدهند. در نقشه پهنهبندی پتانسیل سیل گیری، بیشتر مناطق شرقی و جنوبشرقی حوضه را مناطقی با پتانسیل سیل گیری زیاد و خیلیزیاد در برگرفتهاند که درمجموع 4/24 درصد از حوضه را شامل میشود. بررسی الگوی کلی مناطق سیلگیر نشان میدهد که لایه فاصله از رودخانه و ارتفاع بیشترین تأثیر را برای سیل گیری دارند. این مناطق اغلب نواحی کمشیب، سطوح همگرا با پروفیل مقعر، نواحی پست و حاشیه رودخانهها را تشکیل میدهند.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118شبیهسازی و تحلیل دبیهای حداکثر لحظهای با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی: ایستگاههای هیدرومتری هفتحوض، سولقان، قلاک و مقصودبیک در کلانشهر تهران)9010377983FAاسماعیل نجفیدانشگاه خوارزمیامیر صفاریدانشگاه خوارزمیعزت اله قنواتیدانشگاه خوارزمیامیر کرمدانشگاه خوارزمیJournal Article20181118از مهمترین عوامل تصمیمگیری و مورد بحث در احداث سازههای رودخانهای، مکانیابی و احداث پلها، آگاهی از میزان دبیهای حداکثر لحظهای، شبیهسازی و تحلیل آنها با استفاده از دادههای ثبت شده در ایستگاههای هیدرومتری است. این تحقیق با رویکردی توصیفی--تحلیلی، با هدف شبیهسازی و تحلیل دبیهای حداکثر لحظهای و بهکارگیری تکنیک شبکه عصبی مصنوعی در راستای پلسازی و نگهداری بهینه آنها، با استفاده از دادههای دبی ایستگاههای هیدرومتری هفتحوض، سولقان، قلاک و مقصودبیک در کلانشهر تهران انجام گرفته است. در ابتدا با استفاده از نرمافزار Excel نمودار دبیهای حداکثر لحظهای هرکدام از ایستگاههای هیدرومتری ترسیم گردید. سپس برای ساختن شبکه عصبی در نرمافزارNeroSlution5، از پیشفرض پرسپترون چند لایه(MLPS) جهت شبیهسازی و تحلیل دادههای دبی حداکثر لحظهای ایستگاههای مورد مطالعه، استفاده شد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در همه ایستگاههای مورد بررسی، استفاده از شبکه عصبی مصنوعی در شبیهسازی دبیهای حداکثر لحظهای با استفاده از دادههای دبی حداکثر روزانه و ماهانه از کارایی بالایی برخوردار است. مقادیرشبیهسازی شده نسبت به مقادیر واقعی(اندازهگیری شده) تقریباً مطلوب بوده و ضریب همبستگی آنها دارای مقدار مناسب(R=0.66) میباشد. همچنین باتوجه نوسان زیاد دبی حداکثر لحظهای در ایستگاههای هفت حوض(درکه) و قلاک(دارآباد) میتوان استنباط کرد که پلهای ساخته شده بر روی این رودخانهها و مسیلها دارای ریسک سیلاب و احتمالاً ناپایدارند. بنابراین در مکانیابی، احداث و نگهداری چنین سازههایی، تمهیدات لازم باید اندیشده شود و ضمن توجه به ویژگیهای هیدروژئومورفولوژیک حوضههای بالادست، دورههای بازگشت سیلاب، مورد توجه قرار گیرد.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118تحلیل کمی تأثیر لیتولوژی و تکتونیک بر نیمرخ طولی رودخانه مطالعه موردی: رودخانه اوجان چای10411777984FAمهران مقصودیدانشگاه تهران0000-0002-4973-8327اصغر نویدفردانشگاه تهرانمحمد قنبریدانشگاه تبریزعلی رضاییدانشگاه تبریزJournal Article20181118نیمرخ طولی رودخانه یافتههای با ارزشی را در مورد تحول و تغییرات محیطهای رودخانهای در طول زمان در پی داشته است. در مقاله حاضر به بررسی تأثیر لیتولوژی و تکتونیک بر روی نیمرخ طولی رودخانه اوجانچای پرداختهشده است. این رودخانه به طولkm35/77و جزء سیستم زهکشی آجی چای میباشد.اطلاعاتپایه جهت انجام کار،نقشه 1:100000 زمینشناسی شهرستان بستانآباد، نقشههای توپوگرافی حوضه و نرمافزارArc GIS9.3میباشد. برای ارزیابی حوضه به لحاظ تکتونیکی از شاخصهای تکتونیکی SL , V, Af, IC و منحنی بی بعد(H/HO –L/L0) استفادهشده است. در این مطالعه حوضه اوجانچای به ده زیر حوضه تقسیم شد. برای تمامی زیر حوضهها شاخصهای تکتونیکی موردمحاسبه قرار گرفت.در بخش دوم کار با استفاده از ترسیم نیمرخ طولی زیر حوضهها و انطباق سازندهای زمینشناسی و گسلهای موجود به بررسی تأثیر عوامل مؤثر بر عدم یکنواختی و ناپایداری نیمرخ رودخانه پرداخته شد. دادههای شاخصهای تکتونیک به همراه نقشه شیب تهیهشده برای حوضه بدینصورت ارزیابی شد، که فعالیت زیر حوضههای 1،2،3 به دلیل قرا گیری در دامنه کوهستان سهند بیشتر متأثر از شیب میباشد. فعالیت زیر حوضههای 6 و 7 مربوط به گسل تبریز میباشد. بنابراین همبستگی برقرارشده بین شیب حوضه و شاخصهای V و AF به ترتیب مقدار 4/0 و 39/0 به دست آمد.در ارتباط با تأثیر عوامل لیتولوژی و تکتونیک بر نیمرخ طولی در زیر حوضههای 2،3،5،7 هر دو عامل لیتولوژی و تکتونیک مؤثر بودند. زیر حوضه 6 به لحاظ تکتونیکی فعالترین زیر حوضه ارزیابی شد. در این زیر حوضه عامل برتر غیریکنواختی نیمرخ طولی عبور گسل تبریز از بخش میانی حوضه و گسلهای فرعی دیگر میباشد. درواقع ارتباط بین تکتونیک و لیتولوژی بر روی نیمرخ طولی بهصورت اثر معکوس ارزیابی میگردد.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118پیشبینی سیلابهای تاریخی رودخانه کشکان با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS11813377985FAسیدموسی حسینیدانشگاه تهرانمنصور جعفربیگلودانشگاه تهرانمجتبی یمانیدانشگاه تهران0000-0002-2042-7365فاطمه گراونددانشگاه تهرانJournal Article20181118در مدیریت یکپارچه حوضههای آبریز، پیشبینی، مهار و کاهش خسارتهای ناشی از سیل اهمیت ویژهای دارد. با اقدامات مناسب میتوان شدت خسارات ناشی از سیل در حوضه را کاهش داده و در برنامهریزی، طراحی و پیادهسازی سیستم هشدار سیل استفاده کرد. حوضه آبریز رودخانه کشکان واقع در استان لرستان دارای پتانسیل بالای سیلخیزی میباشد. در این پژوهش سعی شده است با کمک مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS، میزان رواناب حاصل از بارش در این حوضه را شبیهسازی نمود. در این راستا، ابتدا مدل HEC-HMS توسط دادههای ثبت شده بارش-رواناب روزانه طی دوره ترسالی، واسنجی و پارامترهای موردنیاز بهینه شدند. سپس کارآیی این مدل در پیشبینی سیلابهای تاریخی (با دوره بازگشتهای 2 تا 1000 ساله) با وارد نمودن بارش با دوره بازگشتهای مختلف بهعنوان ورودی مدل، موردبررسی قرار گرفت. برای مقایسه نتایج مدل، تحلیل فراوانی سیلاب دادههای حداکثر دبی لحظهای ثبت شده در ایستگاه هیدرومتری نیز انجام گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که مدل HEC-HMS دارای کارآیی بالایی در شبیهسازی رواناب روزانه طی دوره ترسالی و همچنین در حداکثر دبی لحظهای سیلاب به ازای دوره بازگشتهای کمتر از 300 سال را دارد. لذا بهخوبی میتوان از این مدل هیدرولوژیکی در شبیهسازی رواناب روزانه و حداکثر دبی لحظهای سیلاب به ازای دوره بازگشتهای کوچک در حوضه موردمطالعه استفاده نمود. اما به ازای دوره بازگشتهای بالاتر از 300 سال، فاصله بین دبیهای سیلاب پیشبینیشده توسط مدل با مقادیر بهدستآمده از تحلیل فراوانی بیشتر میشود. بنابراین برای پیشبینی سیلابهای تاریخی بزرگ توسط مدل HEC-HMS، باید ضریب اطمینان لازم را منظور و یا با توجه به عوارض ژئومورفولوژیک که شواهد عینی شرایط هیدرولوژیک حاکم بر رودخانه طی دوران متمادی میباشند، ضریب اصلاحی لازم را برای افزایش دقت مدل اعمال نمود.انجمن ایرانی ژئومورفولوژیپژوهشهای ژئومورفولوژی کمّی225194244120181118ارزیابی قابلیت شاخصهای ژئومورفومتری در استخراج نقشه شبکهآبراهه (مطالعه موردی: حوزه سه قلعه-همبو سرایان)13414477986FAمهدی تازهدانشگاه اردکانمریم اسدیدانشگاه اردکانسعیده کلانتریدانشگاه اردکانJournal Article20181118مدلهای رقومی ارتفاعی بهعنوان یکی از مهمترین دادهها در جهت استخراج عوارض مختلف و تحلیلهای رقومی عوارض سطح زمین میباشند. پردازش رقومی این اطلاعات بر مبنای انجام محاسبات ریاضی و اعمال معادلات عددی بر روی مدل رقومی ارتفاعی میباشد. ساختار ماتریسی این مدلها امکان شبیهسازی اشکالهندسی مختلف را با استفاده از این دادهها فراهم میآورد که در علوم مختلف، ازجمله هیدرولوژی کاربرد دارند. شبکه آبراههها، یکی از مهمترین عناصر مطالعات هیدرولوژی میباشد. استخراج شبکه آبراههها از منابع مختلفی همچون عکسهایهوایی، تصاویرماهوارهای و نقشههای توپوگرافی امکانپذیر است. هدف از این مطالعه امکانسنجی استفاده از شاخصهای ژئومورفومتری در جهت استخراج خودکار آبراههها میباشد. در این مطالعه از انواع مدلهای رقومی ارتفاعی موجود شامل دادههای SRTM، مدلهای رقومی ارتفاعی مستخرج از تصاویر ماهوارهای ASTER و مدلهای رقومی مستخرج از نقشه توپوگرافی 25000، استفاده و شبکه آبراهه حاصل از آن با شبکه آبراهه مبنا که از تکمیل و تدقیق شبکهی آبراههی موجود در نقشه توپوگرافی 25000 بهدست آمد، مقایسه شد. کانال، بهعنوان یکی از اجزای ژئومورفومتری میباشد. اجزای مختلف ژئومورفومتری شامل چاله، مسیر عبور، قله، خطالرأس، کانال و سطح صاف و پارامترهای مختلف ژئومورفومتری شامل انحنای سطح، انحنای طول، انحنای متقاطع، انحنای مقطع، تانژانت انحنا، انحنای کل و انحنای عمومی میباشد. نتایج این تحقیق نشان داد؛ استخراج کانالها با استفاده از مشتقات جزئی بر روی مدل رقومی ارتفاع با پیکسل سایز 10 متر، دارای بیشترین تشابه با نقشههای واقعیت زمینی آبراههها میباشد. در این مطالعه فرض بر این بود که با توجه به اینکه برخی از پارامترهای ژئومورفومتری بیانگر مقادیر انحنا میباشد، این مقادیر انحنا میتواند مشابه عارضه دره بوده و مرکز این عوارض بهعنوان آبراهه در نظر گرفته شود؛ که نتایج بهدستآمده، تحقیق این فرض را تائید نکرد. ولی در بین اجزای ژئومورفومتری، پارامتر کانال و نقشه پارامتر مذکور، با ابعاد پیکسل 10 متری، بیشترین تشابه را با شبکه آبراهه منطقه دارد.